سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دیونه تو
گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من
درباره وبلاگ


عاشق طبیعت مخصوصا تماشای دریا و غروب دریا ، طرفدار ارامش و بیزار از دعوا ، عاشق بستنی
صفحات وبلاگ
نویسندگان

بازی آنلاین تراوین از سوی کارگروه مبارزه با مصادیق محتوای مجرمانه فیلتر شد.

بنا بر این گزارش همچنین جمعی از بازیسازان کشور در پی این اتفاق بیانیه‌ای صادر کردند که در آن آمده است:

با توجه به پالایه (فیلتر) شدن سایت ها و محدود شدن برخی از بازی‌های برخط (آنلاین) خارجی ترجمه شده (از جمله بازی صهیونیستی-ماسونی تراوین)، ضمن تقدیر و تشکر از این تصمیم شجاعانه، مناسب است برخی موارد را به اطلاع هم‌وطنان و مسئولین مرتبط در این حوزه برسانیم.  بنا به دلایل مختلفی که در زیر به برخی از آنها اشاره می‌کنیم، ورود به بازار بازی‌های آنلاین در کشورهای مختلف، موضوع بسیار مطلوبی برای شرکت‌های تولید کننده است:

1-حجم به نسبت بالای تراکنش مالی بازی‌های برخط 2- راحتی ورود به بازار جدید در صورت نبود سیاست گذاری پیش گیرنده یا محدود کننده در بازار هدف 3- امکان بومی سازی بازی به سادگی که تنها به ترجمه‌ متن‌های بازی و تغییر تعدادی از تصاویر بازی محدود می‌شود.

چرا جمهوری اسلامی ایران باید به سیاست گذاری در این زمینه بپردازد؟

* بازی‌های آنلاین در صورتیکه بدون وجود نظارت ارایه شوند، مقادیر هنگفتی ارز از مملکت خارج می‌کنند، این پولی است که در کشور ما به آن مالیات تعلق نمی‌گیرد و هیچگونه عوارضی برای تراکنش به آن اعمال نمی‌گردد. میلیاردها تومان پولی که تنها تعداد اندک و انگشت شماری از بازی‌های آنلاین خارجی طی پنج سال گذشته از ایران خارج کرده‌اند چندین برابر بودجه‌ای‌ است که به بازی سازی‌های ایران طی ده سال گذشته تخصیص یافته است.

* بازگشت مقداری از درآمد بازی‌های خارجی به چرخه صنعت داخلی می‌تواند تحول عظیمی در تولید و بازار تولید کننده‌های داخلی ایجاد کند.

* تولید کنندگان بازی‌های برخط از دسترسی به سایت‌هایی که بالاترین نرخ بازدید را در میان کاربران ایرانی دارند (یاهو، گوگل، شبکه‌های اجتماعی و ...) محروم اند؛ این درحالی است که این بازی‌ها در تمام این سایت‌ها به تبلیغ و جذب مشتری می‌پردازند.

* با توجه به تفاوت ارزش ریال و دلار، تبلیغ کردن برای یک شرکت خارجی در فضای مجازی ایران به مراتب ارزان‌تر است.

* چالش‌های امنیت اطلاعات شخصی کاربران به دلیل نگهداری داده‌ها در خارج از کشور و همچنین ذائقه شناسی و سوءاستفاده از ارتباط و وابستگی مستمر آنها با بازی مورد نظر را نیز می توان از مهمترین خطرات توسعه اینگونه بازی ها دانست.

* تبعیت این دست بازی‌ها از قوانین و سیاست های کلان کشورهای متبوع، به ذات باعث می شود در روند کلی بازی، سیر بازی و بازیکنان آن در جهتی خلاف سیاست های کشور پیش رفته و سیاستگذاری های کلان را با مشکل جدی در اجرا مواجه کنند.

* تغییر سبک زندگی کاربران جوان ایرانی به سبک زندگی منحط و غیر اسلامی توسط این بازی ها، که با توجه به فرمان رهبر عزیز انقلاب خطری بزرگ برای آینده انقلاب اسلامی محسوب می شود، را نیز می توان در زمره دیگر خطرات فعالیت بدون محدودیت اینگونه بازی ها دانست.

متاسفانه بی‌توجهی به توسعه بازی های برخط خارجی در سالهای اخیر در حالی اتفاق می‌افتد که با توجه به جمعیت جوان و ضریب نفوذ اینترنت در ایران، کشور ما بازاری فوق‌العاده برای شرکت‌های خارجی است و این شرکت‌ها برای دسترسی به بازار ایران از انجام هیچ کاری فروگذار نمی‌کنند و در سایه این بی توجهی و حتی حمایت غیر قابل توجیه، تعداد بازی‌های خارجی که تنها طی چند ماه گذشته ترجمه شده و در اختیار کاربران ایرانی قرار گرفته اند، بالغ بر 15 عنوان است.

لذا اکنون که سیاست‌های کلی کشور در سال حمایت از تولید ملی در جهت حمایت از تولید داخلی است، شروع ساماندهی این شرایط بسیار مفید بوده و جای تقدیر دارد.

جلوگیری از ارائه بازی‌های آنلاین خارجی بدون اخذ مجوزهای لازم (فرهنگی- فنی- تجاری)، نظارت بر تراکنش‌های مالی بازی‌های ترجمه شده، نظارت بر استفاده از ظرفیت فنی شرکت‌های سازنده در همکاری‌های مشترک با تولیدکنندگان ایرانی، بازگشت بخشی از درآمدهای این بازی‌ها به چرخه‌ی تولید بازی‌های داخلی، از جمله فعالیت‌هایی است که می‌تواند این بازار آشفته را اندکی سامان دهد. ساماندهی نشر بازی‌های برخط در دیگر کشورها باعث شکوفایی این صنعت شده است. برای مثال می‌توان از چین و کره‌ی جنوبی نام برد. این کشورها برای حمایت از رشد صنعت ساخت بازی های آن لاین بومی ، برای بیش از 3 سال استفاده از بازی های آن لاین خارجی بومی سازی شده در کشورشان را ممنوع اعلام کردند و در همان مدت برای تغییر ذائقه مخاطبان حمایت از ساخت بازی های بومی را افزایش دادند و امروز بازارهای بازی‌های آنلاین این کشورها در اختیار تولیدکنندگان بومی است.

در این میان گروه‌های سازنده بازی های برخط ایرانی در چارچوب‌های تعیین شده و با توجه به نابرابری شرایط در حال فعالیت در بازاری هستند که بدون توجه کافی در اختیار بازی‌های خارجی قرار گرفته است. بازی‌های ترجمه شده می‌توانند بعد از گذشت یک زمان تنفس میان مدت (به نفع تولیدکنندگان داخلی) و با رعایت چارچوب‌های تعریف شده به فعالیت خود در ایران ادامه داده و در رقابتی سالم در این عرصه‌ی جدید حضور داشته باشند. در نتیجه این محدودیت آغازی است بر شروع ساماندهی بازار آشفته بازی های برخط در ایران اسلامی.

 

*تراوین چیست؟

تراوین یک بازی استراتژی تحت شبکه است که علاقه‌قمندان بسیار زیادی را در دنیا و ایران به خود جلب کرده است.اغلب افرادی که برای بار اول ثبت نام میکنند تفکر سرگرمی و لذت بردن کوتاه مدت را از این بازی می‌کنند ولی به مرور زمان و با آشنا شدن با بازی و راهنمایی‌های مشاوری که در واقع همان help بازی است شما مجذوب راهنمایی‌های با پاداش آن راهنما می‌شوید و هر چه که او میگوید را برای رسیدن به پاداش بیشت عمل می‌کنید آهسته آهسته شما وادار به عمل به فرهنگ جدیدی می‌شوید که توسط  راهنما به شما آموزش داده شده بود و از سویی دیگر توسط هم میهنان خود به شما اجبار یا تشویق می‌شود.

به دلیل وجود دستورهایی که نتیجه نهایی دستور شما پس از طی زمان خاصی به عمل می‌رسد ، شما تقریبا مجبور می‌شوید دست کم روزی دوبار در این بازی جولان دهید و ناخودآگاه متوجه می‌شوید به دلیل جنگ هایی که به شما می‌شود یا دعوت به همکاری و یا کار با بازار و نامه های دریافتی و ارسالی قطعا شما افسوس می‌خورید ای کاش تمام مدت در این بازی آن لاین باشید

اگر از قویترین بازیکنان تراوین پرسیده شود روزی چندد ساعت مشغول هستنند بی گمان کمتر از 8 ساعت را نخواهند گفت و چه بسا این بازی به دلایل ذکر شده طوری شما را مجذوب می‌کند که خود شما عاملی برای مجذوب شدن این بازی شوید و حتی تا جاییکه به جای ای میل زدن به دوستان از پیام خوصوصی تراوین استفاده میکنید.

ولی براستی چه کسی این بازی و تفکر حاکم بر این بازی را پی‌ریزی کرد؟ هدف از ساخت تراوین چیست؟  نام تراوین بر گرفته از چیست؟ چرا حتی با تمام شدن یک فصل از این بازی مخاطبان با ذوق بیشتری به سمت ان میروند؟  چرا این بازی با تبلیغ در یاهو و سایت های فیلتر شکن آن هم به زبان محلی هر کشور بازدید کننده با شعار رایگان بودن جذب مخاطب میکند؟

چرا این بازی خریدنی نیست و کرایه میگیرد؟(بسیاری از دستورات ویژه در تراوین تنها به کمک گلد و طلای شما انجام می‌شود به عبارتی شما بایستی پول را به حساب فردی واریز کنید و آن طرف قرارداد با کش یو و سپس پول شما تبدیل به طلای در یک بازی می‌شود )

طلا در این بازی یک امتیاز برای خرید برخی امکانات در طول بازی است.در ابتدای بازی به خاطر انجام دادن وظایف مقداری طلا به هر بازیکن تعلق می‏گیرد.  برای این بازی چه میزان باید هزینه کرد تا همیشه خیال شما از هزینه های آن راحت شود؟ فکر میکنید تراوین چقدر پول از همین بازی استراتژیک کسب میکند؟ در چه کشوری تراوین فعال نشده است؟  و سوال آخر پشت بازی تراوین چه هدفی نهفته و چرا این بازی این همه ترویج داده شده ؟!

با کمی تفکر و تعمق پی می‌بریم که فرهنگی که تراوین به دنبال ترویج آن و اشاعه آن حتی توسط خود بازی کنان است. فرهنگ دزدی و حمله و ... شما برای کسب سرمایه فعالیت‌های دهکده خود نیازمند منابع هستید پس چند راه دارید یکی از طولانی‌ترین راه‌ها توسعه دهکده و مزارع می‌باشد راه دیگر از طریق خرید و فروش و راه سوم که از هر دو راه قبلی سودمندتر ، سریع‌تر و جذاب‌تر و هیجان انگیزتر است ، دزدی و غارت سرزمین‌ها اطراف است حال این سرزمین ها ممکن است که قبلا با شما دوست باشند یا مختص حساب کاربری دوست شما و یا حتی فامیل شما باشد و شما به شوخی یا جدی و یا استفاده از اصطلاح قوی‌تر کوچکتر را مغلوب می‌کند به طعم شیرینی از غارت دست میابید و اگر بتوانید بین تمام بازیکنان دنیا مورد بازیتان بیشتر غارت کنید از طرف سرور مدال افتخار دزدی کسب می‌کنید.

چرا شما به دلایل مختلف به دوستان خود به طور مجازی حمله می‌کنید؟ چرا مدال به غارت شما داده می‌شود؟ و چندین چرا دیگر که جوابی چون فرهنگ سازی بسیار غلط تراوین از سوی سازندگان آن در کشور های مختلف و بستر سازی برای ورود فرهنگ جدیدی مثل فرهنگ و نژاد ناتارها در خود بازی ندارد.

یکی از جالب ترین و هیجان انگیزترین بخش بازی پایان بازی است که پروسه‌ای از یک یا دو هفته تا یک تا دو ماه را به خود اختصاص می‌دهد است. لطفا کاملا بی طرفانه به این موضوع بیشتر دقت کنید.

چرا قوم دیگری حمله می‌کند؟ چرا اگر شما قوی باشید و شما به آنها حمله کنید منفعت به حساب میاید؟

در همه جنگ‌های این بازی غنیمت‌هایی چون چوب و آهن و طلا و گندم بدست آوردید ولی از حمله به شهرهای قوم ناتار نقشه ساخت منزل گاه پایان بازی را باید شروع کنید که حسابی حاشیه سازی می‌شود.

با کمی تعمق پی خواهید برد که قوم ناتار کسی نیست جز قومی با این مشخصات که باهوش‌تر از شماها هستنند ، شما تمام تلاشتان را می‌کنید و به آنها حتی حمله می‌کنید و تمام گروه خود را متحد و گروه‌های دیگر را تخریب می‌کنید تا شما تنها اتحادی باشید که به آنها حمله کرده و از آنها پیروز می‌شوید ولی در نهایت نقشه خود قومی ناتاری را به غنیمت می‌گیرید که به آن حمله کرده‌اید. پشت پرده این سناریو چیزی نیست جز عادی جلوه دادن یک مفهوم عمیق و بسیار ناراحت کننده و آن این که ناتار که تنها یک نام هست و میتواند هر نام دیگری مثل یهود یا صهیونیست را هم به خود بگیرد تنها قصد دارد که نقشه خودش را عملی کند حتی به قیمت از دست رفتن سرزمینش و یا سکونت گاهش.

پس این قوم معلوم است که در جاهای دیگری سکونت دارد معلوم است که فرمانده‌ اصلیش در سپاه خود شما وجود دارد و شما به نام آزادی در اسارت و بندگی قومی دیگر و فرماندهی دیگر زندگی می‌کنید. این خیلی جالب است که وقتی همه نقشه‌ها جمع می‌شود تازه شروع به اعمال اهداف دشمنی رو می‌کنید که خودتان به آن حمله کرده‌اید.

نکته مورد توجه هدف خود این نقشه‌هاست که بالاخره با این نقشه ها چه اتفاقی می‌افتد.  نقشه ها ، طرح ساختن عمارت جادو یا شگفتی جهان است.

این همه تلاش این همه زمان که دست کم 5 ماه طول می‌کشد یک بازی تمام شود و حتما شما مجبور به خرید طلا و پر کردن جیب دشمنان واقعی و خارج از بازی خود می‌شوید را به دوش می‌کشید تا آخر هم فرهنگ و غایت آنها ساخته شود؟ آیا مردم ایران متوجه نیستتند؟اگر هم کسی بداند ولی وقت و هزینه برای این بازی دروغ گو بکند ، چه فرقی می‌کند با کسی که در جهل کامل است؟

باز هم نکته جالب بازی این که اگر هم یکی از بازیکنان نتواند بازی را تمام کند خود ناتارها نقشه را انجام می‌دهند! یعنی اینکه در آخر این معبد باید ساخته شود به هر قیمت و به دست هر کسی و به دست هر اتحادی هدف از این همه حاشیه و هزینه تنها معرفی فرهنگی جدید است؟!

نزدیک به پایان بازی و در حینی که ناتار ها مورد حمله اتحاد شما هستند همه نقشه ها عمرانی نبوده و برخی از آنها به تعبیری جادویی برای پیشرفت شماست به عبارتی ممکن با پیدا کردن یک نقشه سرعت پیاده نظام شما تغییر چشم گیری پیدا کند و یا هر چیز دیگری! پس شما آماده پذیرفتن این نقشه به دلیل اعتقادی که به جادو پیدا می‌کنید ،می‌شوید و حریصانه‌تر و مشتاق‌تر به سمت پیدا کردن نقشه ها می‌روید.

* فلسفه اسم بازی تراوین

اسم تراوین برگرفته از یک کلمه یونانی به اسم تراویزاجوس است که به معنی گرگ سیاه می‌باشد.  جورج کبریل فیلسوف و روانشناس قرن 12 معتقد است که چون گرگ‌های سیاه با غارت گله‌های گوسفندان زندگی خود را می‌گذرانند این به این دلیل برای تراوین انتخاب شده که اشاره به افراد غارت‌گر در تراوین دارد و افراد غارت‌گر بازی به گرگ‌های سیاه تشبیه شده‌اند. در واقع اسم بازی هم بر مبنای غارت و چپاول پی ریزی شده است.




موضوع مطلب :

شنبه 91 دی 16 :: 5:21 عصر

سال 2012

خبرگزاری مهر: حالا کمتر از یک ماه دیگر تا 21 دسامبر 2012 باقی مانده است. روزی که در پیشگویی مایاها، موعد پایان دنیا لقب گرفته و شمارش معکوس روزهای باقی مانده تا آن در ایمیل‌ها دست به دست می‌شود. با این حال سازمان ملی هوانوردی و فضایی آمریکا ادعای مایاها را رد می‌کند و می‌گوید تمام پیشگویی‌های آخرالزمان درباره برخورد یک ستاره درخشان با زمین ادعای بی‌اساسی است که از نظر نجومی توجیه پذیر نیست.

مجله مهر: مایاها 1500 سال پیش از میلاد مسیح، پیشگویی کرده بودند که در سال 2012 جهان به پایان می‌رسد. ستاره‌ای درخشان که بعدها مفسران آن را ماه تعبیر کردند، به زمین نزدیک می‌شود و در روزهایی که تاریکی بر زمین حاکم است، ستاره به زمین می‌خورد و تمام جهان را می‌سوزاند و از بین می‌برد. تصویری که شاید شبیه‌ترین روایت آن را لارس فون‌تریه در فیلم مالیخولیا ترسیم کرده باشد. فون‌تریه در این فیلم از واقعه نجومی منحصر به فردی می‌گوید که اعضای یک خانواده بی‌صبرانه در انتظار تماشای آن هستند اما هر چه زمان می‌گذرد، بیشتر مطمئن می‌شوند که این واقعه با حادثه پایان دنیا ارتباط دارد. در نهایت هم ستاره درخشان و غول پیکر به زمین برخورد می‌کند و از جهان جز نور سفید چیز دیگری باقی نمی‌ماند.

مالیخولیای فون‌تریه یک سال پیش از زمانی که مایاها برای پایان دنیا وعده داده بودند ساخته شد و عنوان برترین فیلم سال 2011 را از آن خود کرد اما مدت‌ها قبل از فون‌تریه، نظریه پردازان آخرالزمان مشغول پیدا کردن توجیه‌های علمی برای پایان دنیا بودند. توجیهی که بر اساس آن در روز 21 دسامبر همه جا تاریک می‌شود و زمین و خورشید و ماه در یک تلاقی بی‌سابقه قرار می‌گیرند تا در نهایت زمین در سیاهچاله بزرگ کهکشان راه شیری بلعیده شود.

سایت ناسا اما این نظریه را یک توجیه عجیب و غریب معرفی می‌کند و می‌نویسد که همترازی خورشید، زمین و غبارهای کیهانی اتفاق رایجی است که هر از گاهی رخ می‌دهد و عواقب مخربی هم ندارد. حتی به گزارش ناسا، همترازی پیش‌بینی شده در پایان سال 2012 نزدیک‌ترین همترازی سال نیست که بتوان درباره آن عواقب ناگواری را پیش‌بینی کرد.

ابرهای تاریک کهکشان راه شیری وقتی با تلسکوپ‌های مجهز به مادون قرمز مشاهده می‌شوند، به شکل فضاهای کم نوری به چشم می‌آیند که در واقع در اثر تراکم کم ستارگان در یک نقطه به وجود آمده‌اند. از طرف دیگر، در کهکشان راه شیری سیاه چاله عظیمی وجود دارد که 4میلیون برابر خورشید وزن دارد و در میانه قوس کهکشان جا خوش کرده. فرضیه‌های مرتبط با پایان جهان در سال 2012 از این دو واقعیت نجومی استفاده کرده و واقعیت سومی را هم به آن اضافه کرده اند تا به ادعاهایشان درباره پایان جهان در سال 2012 رسمیت بدهند. این واقعیت، به نزدیکی خورشید در روز 21 دسامبر 2012 به مرکز کهکشان اشاره دارد و نظریه پردازان پایان جهان، از این سه گزاره منطقی، یک نتیجه غیرمنطقی و غیر علمی ارائه داده اند؛ این که در رور 21 دسامبر خورشید و زمین برای اولین بار هم تراز می‌شوند و زمین از وضعیت کنونی که بعد سوم است به بعد صفر تغییر کرده و سپس به بعد چهارم تغییر می‌کند. در این گذار هم جهان با تغییر بزرگی روبرو می‌شود و سه روز تاریکی جهان را فرا می‌گیرد. 3 روزی که گفته می‌شود در روزهای 23، 24، 25 دسامبر 2012 یعنی سوم تا پنجم دی ماه 91 خواهد بود.


سایت ناسا در رد ادعاهای نظریه پردازان آخرالزمان می‌نویسد که در روز 21 دسامبر 2012 خورشید در جایگاه 6?6 درجه شمالی مرکز کهکشان قرار می‌گیرد و این باعث می‌شود صور فلکی به گونه ای متفاوت روشن شوند. تا جایی که ماه 13 برابر حد معمول و نزدیک تر از همیشه به چشم خواهد آمد. این اتفاق تعبیر اشتباهی را درباره تقارن و همترازی خورشید، زمین و سیاهچاله مرکزی کهکشان راه شیری به وجود آورده و مبنای نظریه پردازی‌های پیشگویان پایان جهان شده است. در حالی که در واقع ستارگان در روز 21 دسامبر دچار تغییر و تحول نمی‌شوند و صرفا فاصله خورشید از محور زمین باعث تغییرات شکلی ستاره‌ها است.

از سوی دیگر، زمین تاثیر گرانشی قوی‌ای از سیاهچاله عظیم مرکزی نمی‌پذیرد چون 93 میلیون مایل از خورشید و 165 کادریلیون مایل از چاله سیاه کهکشان راه شیری دور است. همچنین، در این دوره از سال، اگرچه فاصله زمین از سیاه چاله کهکشان راه شیری کم می‌شود اما این کاهش فاصله آنقدر ناچیز است که تغییری در کشش و گرانش کهکشانی ایجاد نمی‌کند. و به اینها اضافه کنید که فاصله زمین از سیاهچاله در تابستان بسیار کمتر از زمستان و آخرین روزهای ماه دسامبر است. بنابراین اگر قرار باشد اتفاق ناگواری برای همترازی خورشید و زمین و سیاهچاله رخ دهد و دنیا پایان بگیرد، قطعا زمان آن زمستان نخواهد بود.

آخرین دلیلی که ناسا برای رد ادعای نظریه پردازان آخر الزمان می‌آورد، این است که خورشید هر سال در همین زمان، به قسمتی از آسمان وارد می‌شود که سیاهچاله مرکزی کهکشان راه شیری قرار دارد و بنابراین، تغییر موقعیت خورشید در 21 دسامبر 2012 به معنی بروز اتفاق ویرانگری نخواهد بود.

بعد از تمام این استدلال ها، ناسا توصیه می‌کند از انقلاب زمستانی به معنی واقعی لذت ببرید و ذهنتان را با شعله‌های خورشیدی، سیاهچاله، تقارن، میدان مغناطیسی و هر چیزی که مایاها پیشگویی کرده اند، درگیر نکنید.

 

 

 

 

فیلم 2012

حالا در این باره ، رولان امریچ فیلمی ساخته است که در زیر تصاویر آنرا میتوانید مشاهده کنید.

سال 2012

 

سال 2012
سال 2012

گردآوری: مجله آنلاین روزِ شادی




موضوع مطلب :

شنبه 91 دی 2 :: 11:0 صبح

به سایت ما خوش آمدید
نام و نام خانوادگی      
آدرس ایمیل      
کلیه حقوق این وبلاگ برای دیونه تو محفوظ است