دیونه تو صفحات وبلاگ نویسندگان
چون شبستان سرد پاییزیی در کوچه های خلوت دلم برگریزان خشک و پر از نم نم بارونم گرچه این باد در گوشم نجوا کند یاد تو را ز دلم رسوای بیگانگان کند اشک شوق به ترنم خاطره نقش بندد همی افسون شده قلب سرخی ز دستانم شوق در عطش جام شوکرانش دارم هر دم ز بار خستهای ساز رسوایی دارم گرچه شوق وصال ز دیدار رخسارش بردلم هر دمی نجوای یارانه میکند شوق دیدارش هر روز ز دلم ساز محرمانه میکند دست فومانده از لجام عشقش نی ز ما رقص بینوایانه میزند چشمهایم خسته از آن نگاه پر عشقش ولی افسوس که دیوانه من امروز شوقی ز دل خاموش دارم وصف دل چون عشاقی عاشقانه دارم ساز من بشکسته ولی ز دل نجوای یارانه دارم من یا حق ********************* شعر خسته دل تقدیم به آنان که عاشقانه دوستشان دارید ولی نمیتوانید بگویید ********************* با تشکر از حضور پر مهر شما سروران بر این کهنه صفحه بیانتها موضوع مطلب : شعر
برای باور عشق به کوچه ها رسیدم دوان دوان تو کوچه به مرد تنهایی رسیدم میون این همه جمع یکی تنها نشسته زیر این بارون رحمت کت به سرش گذاشته در این شهر پر هیا هو زیر پلی نشسته بدون بار و همدم کنج خیابون چه خسته بالش نداره ، تنهاست توی خلوت شب، چقدر بی رویاست ستاره ها کبودند توی دل مرد تنها یک شعله شمع فروزان برای عاشق تنها چه شعله شمعی داره قتی که یارش مرده ماهی بی حیای شب از تشنگی مرده نجوای زمستان با بارش تگرکه زیر ستاره شب تنها یک چراغ ، چراغ ماهه سیگار سرخ آن مرد در سپیده دم چه سرده سکه های رنگارنگ دورو برش زیاده آخه این مرد تنها چشماشو به دنیا بسته یا حق شعر مرد تنها تقدیم به زنده دلان همیشه جاوید ************* با تشکر از حضور پر مهر شما عزیزان موضوع مطلب : شعر پیوند روزانه لوگو آمار وبلاگ
امکانات جانبی |
|