دیونه تو صفحات وبلاگ نویسندگان
نقش قلم زند بر سنگ دلم این زبان گرد فلک بگردد همی دل در قدح زبان گویی جمله اعضا کوچکند بحر این بدن چو سکانی بر پیکره آن کشتی قول تن جام می از رخ یاران سر کشیم قدح ز میزان آدمیان در کشیم اشک ز میان دو چشمم چون بجوشد کز سینه زمین آن چشمه گوارا بجوشد گویی در پس هجران یاران یاربم ما گرد فلک بگردیم و فلک چو بارانم وصف هجرت یاران چه خوش بود شوق دیدن خوبان چه خوش بود ولی افسوس که بر سرکرده خویش رها شود این دل ز عطر خوش یاری جفا کند این دل گر جفای یاران بر دلم زنده شود شوق ز میان دست خوبان جوان شود گویی ز خوشی ما خوابیدهایم گویی ز میان دو منظر ما مردهایم افسوس برود آنکه میان ما منزلی داشت ز قلب ما خانهای ز فولادی بداشت کینه گر خواهد شود روان خشک بگردانیمش اندر یک زمان دوست ز دشنامی بر ما بداد لغب نا اهلان در میانم بکاشت افسوس که دیگر شوق دیدارش مدارم دیگر زین میان رقبت زکلامش ندارم یا حق موضوع مطلب : شعر
شوق بی پایانی ز دل یاران داشتیم آنگاه که درد هجران را با قلم دل نگاشتیم افسوس که نام دوست را بر سنگ دل هک کردیم امشب راز رفاقتش را ز دل دیگری فاش کردیم گویی ز ما رسم پهلوانی داشتی افسوس که ز دل جور دگر نقش ما را پنداشتی بر کعبه مقصود رخ جانانهای داشتی گویی با ما رسم عشاقی داشتی اینک بر دلم جز نقطه سیاهی بیش نیستی چون خود خواستی ز دل ما این را بخواستی گویی پانزده سال رسم دوستیمان بگذشت اینک تو مارا زکار بفروخته گذاشتی بر لعل یاران ای یارب هیچ مدیدم شوکرانی گویی تو تنها یار ما بودی وما شورابی ز رسم یاران یاد بیافتاد بر جملگی بزرگان من زوصالت یارب گرد جهان گشتم و نزد بزرگان افسوس که تو ز ما بودی اندر جهان من در خم مخلوقت گرد جهان الهی سینهای ده آتش افروز در آن سینه دلی وان همه سوز یا حق شعر نا رفیق تقدیم به کسی که در ظاهر دوست و در باطن دشمن است. به نقل از حضرت رسول (ص) کسی که زبان و دلش با هم یکی نباشد کافر است. ************ با تشکر از حضور شما دوستان و سروران موضوع مطلب : شعر پیوند روزانه لوگو آمار وبلاگ
امکانات جانبی |
|