بدیدم از
نگار یاران دلبری

سر بداده
آواز کش خواهری

گویی که
تا دیروز با ما نبود

رسم عاشق
کشی دارد ولی

امروز ز
ناز کرشمه برده دلهای بیشمار

مانده ام
اینجا تک در میان دستانم ولی

گویی پایبند
دو چشمش خام گشتم

ز ناز
کرشمه بی تابم ولی

زیر لب
باخود می گفت پسری

ز تلخی
دلبر و دلربایی معشوق ولی

دخترک بر
نگاه یار گریست

آن پسر
دور شد و اشک ندید ولی

دخترد فریادی
سرداد و دوید

فریاد در
گلویش خفته شد ولی

رهسپار بود
از کنار آن معشوق پسر

چشمانش را
بست ز سوی نگارش ولی

                                                                                                          یا حق 

***************** 

شعر عشق
سوخته به درخواست خواهر یکی از دوستان قدیمی و عزیزم که حدود دو سال پیش در حادثه
ای فوت کردند سروده شد

*****************

با تشکر
از حضور سبز شما در کلبه حقیر من

سلام به دوستان

حقیقتا دلم خیلی برای نوشتن در دفتر وبلاگم تنگ شده. اما چه کنم که طراحی دو سایت و پشتیبانی از یک سایت جشنواره این روزها نفسی برای چاق کردن و دلی برای ستودن و فکری مملو از ترافیک ناشی از فشار کار، قلمی برای سرودن و بیان احساسات درونی نگذاشته است.

باری به هرجهت طراحی سایت شرکت پیشگامان تجارت آسیا که حدود 45 صفحه آن هم در 3 زبان متفاوت را در دستور کار دارم و از طرفی نیز طراحی سایت یکی از احزاب که آن هم بالغ بر 15 صفحه است نیز همین روزها مشغول طراحی قالب و نمونه های آن هستم و پشتیبانی از جشنواره ستایش که گویی با تماسشان امروز آغاز به کار کرده است و باید مطالب سال گذشته را در آرشیوی که بطور دستی باید طراحی گردد هم بر این کارها افزوده شده است.

به هر تقدیر خوشحالم از اینکه  وبلاگم را حضور قدوم مبارکتان آراسته اید و آمار حضورتان گرما بخش دل کوچک و  کم نور ما که این روزها شرایط سختی را دنبال می‏کنم را می‏بینم.

روزها به کام باشد برای همه دوستان و این دعای خیریست از من برای شما همراهان

یا حق