دیونه تو صفحات وبلاگ نویسندگان
این مبحث را تقدیم به دوست عزیز و دوست داشتنی به نام آقای مهدی مهرنیا می کنم که به من زندگی کردن را آموخت ... **************************** ************************ ****************** به دانشجویان درس بدهد. دانشجویان همه منتظر بودند و استاد بدون این که حرفی بزند از داخل میزش یک شیشه خالی و چند جعبه بیرون آورد و روی میز گذاشت . داخل یکی از جعبه ها پر از توپ گلف بود. استاد توپ های درشت گلف را در شیشه ریخت تا شیشه پر شد . سپس نگاهی به دانشجویان انداخت و از آنها پرسید: آیا شیشه پر شده است؟ آنها پاسخ مثبت دادند. سپس از داخل یک جعبه دیگر مقداری سنگریزه بیرون آورد ودر شیشه ریخت , سنگهای ریز مابین توپ ها جای گرفتند. او دوباره از دانشجویان پرسید : آیا شیشه پر شده است؟ پاسخ انها باز هم بله بود. سپس از درون جعبه سوم مقداری ماسه به درون شیشه ریخت و ماسه ها در فضای باقی مانده جای گرفتند. باز هم سوال خود را از دانشجویان پرسید و باز هم پاسخ مثبت گرفت. این بار دو فنجان قهوه درون شیشه ریخت و باز هم این دو فنجان توانستند در فضای مابین بقیه مواد رسوخ کرده و جای گیرند. دوباره از دانشجویان پرسید آیا شیشه پر شده است ؟ و باز هم دانشجویان پاسخ مثبت دادند. سپس استاد به دانشجویان گفت این شیشه خالی , زندگی ماست. در حالت اول توپ های بزرگ گلف شیشه را پر کردند. این توپ ها در واقع مسایل مهم زندگی مانند سلامتی-خانواده – همسر و فرزندان ما هستند. اگر ما فقط اینها را داشته باشیم و غیر از آنها هیچ نداشته باشیم باز هم زندگی ما پر است . سنگریزه ها موارد دیگر مانند شغل – خانه و ماشین هستند که در درجه دوم اهمیت هستند . ماسه در واقع چیز های کوچک دیگر هستند. به این نکته توجه کنید که اگر شما در ابتدا شیشه را با ماسه پر می کردید دیگر جایی برای توپ گلف و سنگریزه ها باقی نمی ماند . در زندگی نیز اگر شما تمام وقت و انرژی خود را صرف چیز های کوچک و کم ارزش کنید دیگر جایی برای مسایل مهم زندگی نمی ماند . بدانید همیشه اولویت با توپ های گلف هستند . برای ماسه که در حکم نظافت منزل و تعمیر وسایل خراب منزل یا ناراحت شدن برای مسایل بی اهمیت است همیشه وقت خواهیم داشت . یکی از دانشجویان پرسید : استاد منظور از 2 فنجان قهوه چیست ؟ استاد گفت : خوشحالم که پرسیدید . باید بگویم که مهم نیست زندگی شما چقدر پر است . مهم این است که همیشه برای خوردن یک قهوه با یک دوست فرصت دارید. ******************* با تشکر از شما بخاطر وقتی که گذاشتید تا این مطلب را بخوانید موضوع مطلب : استاد, پند, فلسفه, دانشجو, درس, کلاس, زندگی, قهوه, دوست, مهرنیا, مهدی مهرنیا اون گل سرخ تو تاریکی، ستاره شد شب و شکست، اون قویترین بچه ای بود که به شیمی درمانی پاسخ داد، حالش رو بهبود می رفت که.......دلم نمیاد بنویسم. بیشتر دلم می خواد از مبارزش بگم، از اینکه اون یه قهرمان ِ کوچولو بود، یه قهرمان ِ سراسر امید، امید به بهبودی...حالا واسه همیشه آروم گرفت...اگه آرمین الان تو آسموناس، واسه اینه که خدا خیلی دوسش داشت، واسه اینه که خدا می خواست اونو پیش ِ خودش نگه داره. به خانواده آرمین عزیز از طرف دوستداران و مدیریت این وبلاگ بدینوسیله تسلیت می گوییم. باتشکر از مدیریت وبلاگ فرشته عشق و زندگی موضوع مطلب : آرمین, شیمی درمانی, یادبود آرمین پیوند روزانه لوگو آمار وبلاگ
امکانات جانبی |
|