دیونه تو صفحات وبلاگ نویسندگان
یکی درد است و درمان میپذیرد چو بیماری که ز تریاک دوست در دم پذیرد یکی آه است و سوز نینوایان سر دهد ز فرج آن رویا بانگ فراغ سوزش دهد یکی اشک و جام شوکران دلش پر خون ز غم پیچیده در دامان آغوش خویش با خون یکی وصف جانانه عشاق پذیرد ز خط رخ یاران هرزه ، هر دم با کسی جانی گیرد یکی ز سردابه خیالش ، شور عشقی در سینه دارد ز فکر خسته خویش ، رویای یارانهای دارد یکی در انتظار کسی بر پشت در تا ابد پوچ نشیند تا که فرزندش از جنگی بی ثمر ز پیشگاهش نشیند یکی مجنون است شور لیلی ز سرش هویدا میکند چون خسرو بر سنگ بیستون شیرین را پیدا کند یکی دست خالی شب تا سحر نان خشکی سق میزند ز بیکاری و فقرش هر شب با اشک خویش تار میزند یکی با دستان پینه بسته خویش نه از دنیا داند و نه خواهد که افزاید بر دانسته خویش یکی ، یکی نیست و ما همه یکی بیش نیستیم که گر جملگی جمع گردیم همه ما با هم نیستیم هر سحر تا غروب در کنار هم ز خیابان و کار و خانه پیش همیم ولی افسوس که در فکرمان فرسنگها دوریم یا حق شعر خیال به در خواست هستی عزیز سروده شد **************** با تشکر از حضور پر مهر شما در این صفحه بی خط من موضوع مطلب : شعر
بر گونه هایت رقص سودا گران مرگ بود بر ریحانه زیبایت نقش و نقار یارانهای بود گرچه رخ مهتاب ز پای زیبایی تو واژگون گردد که هر چه زیبایست ز آن یار بارانی ما بود رخ مهتاب ز دل ما زمانی نورافشانی میکرد بر لعل یاران این دل حکاکی میکرد جایگاه مرغان هواسیل هرچند در مروزار آسمان ما نور افشانی میکرد رقص لیلی ز شب ستارهای ما چون ماهی قرمزی ز آب بازی میکرد افسوس برفت آنکس که همه یادگاریم بود که اینک با شور عاشقانهام بازی میکرد یا حق ********** شعر لعل شکسته به در خواست شیرین عزیز سروده شد ********* با تشکر از حضور رنگارنگتان در این کلبه درویشی من موضوع مطلب : شعر پیوند روزانه لوگو آمار وبلاگ
امکانات جانبی |
|