دیونه تو صفحات وبلاگ نویسندگان
پشت میله های سرد یه مرد نشسته در انتظار طلوع صبح نشسته بر روی دیوار های سلول جای شماره شماره ها نشسته روزهایی که اونجا بوده روزهایی که بی خاطره گذشته هوای سرد سلول یاداور یه صبح آینده نه به روشنی آفتاب بلکه برای اعدام تو رگهاش نشسته شب تا صبح خدا خدا می کنه به انتظار فردا دست یه آسمون می کنه ساعت داره 5 می شه صدای قدم ها تو راه رو جاری می شه دلهوره تو قلبش خونه می کنه سیل عرق رو گونه هاش توقیان می کنه صدای قفل سلول مردو به کنج اتاق می کشه با دستاش روی دیوار خراش خراش می کشه درب سلول باز میشه .. سایه مردی نمایان می شه چشمان مرد زندانی سرخ می شه ... گرد می شه اما یه هو همه چیز سیاه می شه وسط بیشه زار تو علفهای خشک نیزار به صدای خشک گلوله همه چیز تموم می شه یا حق ********************** با تشکر از : nafas abji سیاوش موضوع مطلب : آسمان با همه زیباییش یه دنیا غم بقل کرده بود کنارش نشستم از سرخ شدن قلبش تو غروب گفت جایی که درخت های خشکیده هم به انتظار باران رحمت نشسته اند تنها یک : کاش ... ولی افسوس که مه همه جا را گرفته اما شفق بی تاب است و کاش ... درخت خشکیده هم اینجا بود ... بین ما نه فتاده بر خاک یا حق
موضوع مطلب : پیوند روزانه لوگو آمار وبلاگ
امکانات جانبی |
|