دیونه تو ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() صفحات وبلاگ نویسندگان
میزند باران بر دشتهایم می کند جاری اشکهایم در گذر باد صبا میزند سوار بر رخشهایم کوته نظران چه می کنند بر چشمه هایم باز باد صبا جمله گه آغاز کند روز بهاران اشک روان شود ز دیده و بیشه زارم در پس شوق شکفتن گل بر سبزه زار میتپد این دل بی مادر در سینه هایم ز گوش و مدهوش میشود این باد صبا در شبستان باغ دلهایم چه کنم تنهایم و تنهاییام بهر چیست بی پدر ، بی مادر چگونه آغاز کنم بهارم بهاران عطر شوق دهد بر رخسار کودکان اشکیست ز دیده ما روان بر دلهایم الهی سینه ای ده آتش افروز در این سینه دلی وان بر دیده هایم یا حق ********** این شعر به در خواست بهاره عزیز بخاطر از دست دادن مادرشان در سال جاری و آغاز سال نو که بی شباهت به وضعیت خودم نیست سروده شد ********** با تشکر از حضور شما عزیزان موضوع مطلب : شعر مرغکی بودم بی پای و بست ز هوا فتاده و بی نفس پر می کشیدم بر هر کوی و برزن ز پشت بام و رود و بیرون ز تن روزی فتاده در دام شدم پای در بست معشوقی شدم دل داده و صد دل عاشقش افتاده ز خرابات عاشقش ز شبی خود را اسرش دیدم اشک ز آزادی بریختم و بند بریدم همه جا تاریک و خورشید خفته ماه بیدار و من شور آزادی ز فریادی خفته بال گشودم بر آسمان بیکران نقش خاطره زدم بر آن ایام در چیستی عشق نا گه زین ایام به در بسته بخوردم و پودر گشتم محو تماشای رندان پیر خرابات گشتم خود ز قفس تنهایی بدیدم اینجا بود که آه زندان تنهایی را چشیدم گرچه با محبوب بودن گهی دلرباست ولی ای دیوانه با او گفتن بی حواست با او خواندن ترانه شوری دارد که ز تنهایی و با دیگران هیچ ندارد برو آدم شو ای دیوانه که دیوانگیت نا رواست زین عشق و رسوایی عالم ز خاجت را چه خواست نظری بکرد حافظ بر این دل ما چشم نرگس و شاحه نباتش قسم کن نظر ز ما یا حق ************* شعر قفس تقدیم به باران عزیزم ************* با تشکر از حضور شما عزیزان که جوهر فکر من هستید موضوع مطلب : شعر پیوند روزانه لوگو ![]() آمار وبلاگ
امکانات جانبی |
|