دیونه تو صفحات وبلاگ نویسندگان
بَخْتَک، موجودی وهمى و شبرو که صورت جسمانى ندارد و همچون سایه یا شبح شبها به بستر آدمیزادگان مىآید و خود را روی خفتگان مىافکند. خفتگان در زیر گرانى بختک احساس سنگینى مىکنند و حالت خفگى به آنان دست مىدهد. بختک را مترادف کابوس ( برهان...، نیز داعى الاسلام، ذیل بخت؛ فیضى، ذیل برخفج) و کابوس را مظهر و نشانة بختک گرفتهاند.
موضوع مطلب : استاد ابوالقاسم حالت شاعر ، مترجم و محقق توانای معاصر در سال 1289 هجری شمسی در تهران به دنیا آمد. وی پس از تحصیلات مقدماتی و متوسطه به استخدام شرکت نفت ایران درآمد و تا زمان بازنشستگی در خدمت این سازمان بود . ابوالقاسم حالت در جوانی به فراگیری زبانهای عربی و انگلیسی و فرانسه پرداخت و از سال ???? ه.ق به شعر و شاعری روی آورد و به سرایش شعر در قالب کهن و تذکره نویسی همت گماشت . دیوان حالت که مشتمل بر قطعات ادبی ، مثنوی ها ، قصاید ، غزلیات و رباعیات است ? خود نمایانگر عمق دانش ادبی این محقق است . وی از سال ???? همکاری خود را با مجله معروف فکاهی توفیق آغاز کرد و بحر طویلهای خود را با امضای هدهد میرزا و اشعارش را با اسامی مستعار خروس لاری ، شوخ ، فاضل ماب و ابوالعینک به چاپ میرساند . علاقه به مسائل دینی سبب شد از سال ???? هر فته چند رباعی جدی که ترجمهای از کلمات قصار حضرت علی (ع) بود در مجله «آئیناسلام» چاپ کند . حالت در ترانهسرایی نیز دستی توانا داشت و عموماً این ترانه ها در قالب فکاهی ، انتقادی علیه ضعیت سیاسی و اجتماعی آن زمان بود . حالت در آن سالها با نشریات امید ، تهران مصور و پیام ایرانی نیز همکاری داشت و ملکالشعرا بهار او را به کنگره نویسندگان ایران دعوت نمود . حالت در زمینه موسیقی اصیل ایرانی نیز فعالیت داشت و سراینده نخستین سرود جمهوری اسلامی بود. وی پس ازانقلاب اسلامی نیز علیرغم کهولت سن مدت زمانی نسبتا طولانی با مجله گل آقا همکاری نمود. از استاد بوالقاسم حالت آثار ادبی و فرهنگی فراوانی در زمینههای طنز ، شعر و ادبیات و ترجمه باقی مانده است . استاد حالت در سوم آبان سال ???? براثر سکته قلبی درگذشت. در قسمتی از وصیت نامه استاد ابوالقاسم حالت ? طنز نویس معروف مجله های توفیق و گل آقا ? می خوانیم : بعدمرگم نه به خود زحمت بسیار دهید نه به من برسر گور و کفن آزار دهید نه پی گورکن و قاری و غسال روید نه پی سنگ لحد پول به حجار دهید به که هر عضو مرا از پس مرگم به کسی که بدان عضو بود حاجت بسیار دهید این دو چشمان قوی را به فلان چشم چران که دگر خوب دو چشمش نکند کار دهید وین زبان را که خداوند زبان بازی بود به فلان هوچی رند از پی گفتار دهید کله ام را که همه عمر پر از گچ بوده است راست تحویل علی اصغر گچکار دهید وین دل سنگ مرا هم که بود سنگ سیاه به فلان سنگتراش ته بازار دهید کلیه ام را به فلان رند عرق خوار که شد ازعرق کلیه او پاک لت و پار دهید ریه ام را به جوانی که ز دود و دم بنز درجوانی ریه او شده بیمار دهید جگرم را به فلان بی جگر بی غیرت کمرم را به فلان مردک زن باز دهید چانه ام را به فلان زن که پی وراجی ست معده ام را به فلان مرد شکمخوار دهید گر سر سفره خورَد فاطمه بی دندان غم به که، دندان مرا نیز به آن یار دهید تا مگر بند به چیزی شده باشد دستش لااقل تخم مرا هم به طلبکار دهید یادش گرامی و نامش جاودان باد موضوع مطلب : ابوالقاسم حالت پیوند روزانه لوگو آمار وبلاگ
امکانات جانبی |
|