دیونه تو ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() صفحات وبلاگ نویسندگان
هفت ترانه عشق شعری است از شور علاقه و اشتیاق من به ماندانای عزیزم که در این لحظه قصد دارم ان را بسرایم . امید وارم اکنون که این کاغذ مجازی خالی و بی نقش قلم ذهن من است بعد از نقش و نگار های من بر دل شما عزیزان نیز بنشیند . ********************* ترانه اول : تولد یک چشمه چو فصل بهار آید همی جوش و خروش بر دل نشیند ز هر دمی چون زند آب ز کوه برون بر دل ما آید جوشش عشقی ز درون موج می زند آب زلال بر دلم بند گشاید معشوق ز دلم بال و پری داده تا بروم سوی معشوق ز جان روم ************** ترانه دوم : آشنایی باز با او گویمش وز آشفتگی های درون باز گوید ز من راز نهفته بر گنجینه درون سویش گشودم ان گنجیته هفت قفل را لذت آشنایی بداده ز دلم ای معشوق گشا وصف جانم ز کلام یار بشنیدم ز شور آمدم و با یار سخن دلدار بشنیدم گر چه می آید آن شوری که در سینه دارم ولی شوق آشنایی بداده بر یار پیشنهادی بدادم ************** ترانه سوم : عشق بر رخ یار بوسه بود آرزوی من ولی افسوس که دور بود با من شور عشقی ز سینه داشتم وصف آن حال ز عشاقی داشتم چشم طمع بر فام زیبایش بدیدم رخ صدقش چون گلی ز دل بچیدم شمع دانست سوحتن پروانه بهر چه بود پروانه گشتم ، یارم شمع گشت و او ماندانایم بود **************** ترانه چهارم : پیشنهاد چه دردیست ز سینه دارم کلامیست بر زبان دارم شوریست ز وصال یارم چگونه گویم من چه دارم با هزارو یکصد زبان چرخ بخورد بر دهانم کلامی ندیدم بهتر آنچه بود اندر دهانم رک بگفتم انچه ز او می خواستم گفتم عاشقم پیشنهادی خواستم *************** ترانه پنجم : وصال چو یار بدید مرا آشوفته بگشت وز رنگ رخسار من راز فاش بگشت لبخندی ز مهر جاری بگشت بر غنچه سرخ لب یار بار بگشت چشم غزالش بر رخ من تیز بگشت لحطه ای گذر کرد که برایم سال بگشت دل ز دل نداشتم و تاپی ز سینه ام بود یار بله بگفت و بند دل ما بند نبود ******************** ترانه ششم : بوسه شوری ز دل مرا در خود پیچید شوق بله یار بر دل ما گلی چید چو مجنون بگشتم در پی لیلی خسرو بیامد و برد شیرینی قرق در بوسه کردم مونیتورم را ای کاش یار اینجا بود می بوسیدم او را شرطی بکردیم با هم برای خویشتن عهد و پیمانی نهادیم بر گردن خویشتن **************** ترانه هفتم : وصف یار چو هفت بند ما ز پایان رسید وصف یار بر دل ما جان رسید رخ یار بر هیچ دلربایی چیره نباشد ماه شب چهار ده ز فام محبوب من در غم باشد شوق بوسه بر لبش زنده کند هر ادمی را ز جان آدمیت در کند مهر و صدق و وفایش بر دلم لانه کند چون دوستی که در دل ما کاشانه کند یا حق ********************* شعر هفت ترانه عشق شعری بود در وصف ماندانا و خواستم که در قالبی جدید که در گذشته و امروز تا به حال ندیده ام سروده شود که امید وارم مورد پسند شما دوستان قرار گرفته باشد . ********************* با تشکر از شما عزیزانی که با حضورتان جوهر دهن من هستید موضوع مطلب : دیوانگان را عالمی باشد وصف عشاق را جانی باشد در دل رند خویش با تو نظری کردم بر گوش خود ای جانان صفایی کردم شوق وصال در دلم جا کند اشک عاشق در پی مجنون در کند سوز شفاعت در دل آن پری خفته بود آنگاه که با من عاشق ز خود بی تاب بود وز کجابه معشوق بر دل نظری کردم من شور عشاق جامه کند بر خاک تن من یا حق ****************** شعر عشاق یه درخواست لیلی عزیز در خصوص محمد عزیز سروده شد امید وارم با توضیحاتی که در این مورد در ایمیلشان گفته بودند شعر مورد توجه ایشان قرار گرفته باشد . ****************** حضور شما عزیزان جوهر حرکت قلمی است که ذهن مرا نقش می بندد .... متشکرم از شما موضوع مطلب : پیوند روزانه لوگو ![]() آمار وبلاگ
امکانات جانبی |
|