دیونه تو صفحات وبلاگ نویسندگان
به نقل از "قدس پرس" سال گذشته 844 نفر در نوار غزه ، 59 نفر در کرانه باختری و 7 نفر نیز در قدس اشغالی به شهادت رسیدند. این آمارها نشان می دهد که ماه دسامبر خونبارترین ماه در سال 2008 در فلسطین بوده است به طوریکه در این ماه 422 نفر به شهادت رسیدند و پس از آن به ترتیب ماه مارس 121 نفر، ژانویه 91 نفر، فوریه 88 نفر، آوریل 76 نفر، می 44 نفر،ژوئیه 29 نفر، نوامبر 17 نفر، جولای 7 نفر، سپتامبر و اکتبر هر کدام 6 نفر و آگوست 3 نفر شهید شدهاند. بر اساس این گزارش 144 نفر از این شهدا را کودکان زیر 18 سال تشکیل می دهند و 27 نفر نیز در عملیات تروریستی به شهادت رسیده اند. در سال 2008 همچنین 12 مبارز فلسطینی در عملیات شهادت طلبانه به شهادت رسیدهاند که برخی از آنان چندین اسرائیلی را طی عملیات شهادتطلبانه کشته اند. آمارهای منتشره در فلسطین همچنین نشان می دهد که روز بیست و هفتم دسامبر خونبارترین روز از زمان جنگ سال 1967 بوده است به طوریکه در این روز 230 نفر در نخستین روز آغاز حملات رژیم صهیونیستی علیه غزه به شهادت رسیدند. بر پایه این گزارش همچنین در طول مدت آتش بس که با نظارت مصر در میان فلسطینی ها و رژیم صهیونیستی به مدت شش ماه برقرار شد، 49 فلسطینی از جمله هفت کودک در کرانه باختری، نوار غزه و قدس اشغالی به شهادت رسیدند. موضوع مطلب : WAR, lobnan, israel, ghazieh نهادینه کردن اسطوره ها از دیرباز در بین عوام یک جامعه پدید آورنده آرمانشان بوده است. به عبارت دیگر مردم با بازسازی آرمانها یشان به صورت اسطوره و الگو ساختن اسطوره ها برای تلاش تاریخی ضمیر کمال ترقی خود را بروز میدهند. در حقیقت میتوان گفت یک ستون از ستونهای ایجاد کننده اسطوره در واقعیت و ستون دیگر آن در آمال و آرمانها دانست که این ستونها خود حکم دو شاخه بزرگ را برای جنبشهای سیاسی و اجتماعی جامعه مان رقم زدهاند. جنبشهای سیاسی و اجتماعی که با رهبری آرمانگرایانی که در پی کمال طلبی هستند و سعی میکنند آرای توده مردم را به خود جلب کنند ،مصداق کودکانی میمانند که در نظام های رشد نیافتهای چون خانواده رشد کرده و گاه خود محرکی قوی برای دست یافتن کودکان به شهرت و مقام در رویاهای کوچک خود میشوند، که اگر این حالت در نظامهای رشد یافته و مترقی بروز کند ، قطعا نوعی بیماری را دامن میزند که هم اکنون در عصر جهانی شدن، آفت توده های بزرگ آسیایی و آفریقایی و حتی آمریکای جنوبی نیز شده است. ساخت آرمان شهرهای بزرگ بر پایه تشکیل نظامهای توده وار اکنون آفتیست که جنبش چپ را در سراسر جهان به خود معطوف داشته است.هر چند نمیتوان واژه چپ را عمومیت داد اما چنین رویکردی عموما در این شیوه از تفکر ...... بروز میکند. ساختن جامعهای تهی از درد و رنج ، فقر و فحشا ، ظلم و ستم، استثمار و استکبار همانند ساختن مسکن و حجره نیست و به واقع آنچه را که دکتر احمدی نژاد در نشست خبری خود با خبرنگاران به آن اشاره میکند ، پروژه ای نیست که بتوان به سادگی به آن جامعه تحقق بخشید. چرا که تعریف هر پروژه محدود به زمان آغاز و زمان پایانیست که از پیش تعیین شده و در آن مقدار موارد نیاز مشخص شده باشد، حال آنکه برای بوجود آوردن آرمان شهری به دور از موارد ذکر شده نیازبه دانستن تاریخ گذشته آن قوم و رویکرد مناسب با آن است. دکتراحمدی نژاد در پی سنوالات خبرنگاران از ملی شدن آرمانها در جهت تقابل با دشمنان سخن گفت ووحدت اسلامی و انسجام ملی را ایشان چشمهای برای جوشیدن در دل مردم دانست و با کلمات زیبا آن را پیراست. در کشوری که تا کنون قشر زیرخط فقر مخصوصا در این دولت تنها با سر دادن این شعارها شکمهای گرسنه ، زنانی که بخاطر لقمه نانی دست به خود فروشی میزنند و یا جوانانی که با وارد شدن قرصهای اکستازی بنا بر آماری که تنها در تهران از هر پنج نوجوان و جوان یک نفر حتی برای یک بار نیز از این قرصها استفاده کرده است را چه کسی پاسخگوست؟!آیا می توان با ایجاد آرمانهای همچون ایجاد آرمانشهری که بر گرفته از کلمات زیبا و دلچسب است شکم صدها هزار تن را تنها سیر کرد؟ اگر ملت را سه بخش کنیم به راحتی میتوانیم جواب پرسشهای فوق را بدهیم . گروه اول بر این باورند که احمدی نژاد هدفش آرمانی ساختن ایران است ولی توانایی و قدرت را عده خاصی که در بین مردم شناخته شده هستند و عمدتا افرادی هستند که در انتخابات ریاست جمهوری نتوانسته اند پیروز میدان شوند از او سلب کرده اند. این در حالیست که همین افراد اکنون در شرایطی که چه به لحاظ انرژی هسته ای و چه در شرایط تحریم های اقتصادی که مورد تازه ای نیست تا کنون ایران را پس از بیرون راندن شاه و تشکیل حکومت اسلامی امام را همراهی کردند و پس از هشت سال جنگ تحمیلی که عراق نمایندهای از سوی دنیا علیه ایران بود و به پا کرد اکنون بیست سال از جنگ دوباره دور نگاه داشته اند و خدماتشان را در همه زمینه های حتی در رسیدگی به مناطق محرومی که در همین تهران پایتخت ایران در فاصله پنج دقیقه ای تا میدان آزادی که از خدمات برق شهری برای معابر تا چند سال پیش محروم بوده است، فعال کردند و باعث رشد خدمات درون شهری در همه زمینه هایش شده اند. گروه دوم احمدی نژاد را از پایه قبول نداشته و همه مشکلات و معضلات ناشی و حاصل در این دوره را به گردن وی می اندازند. نباید از حق گذشت که چنین طرز تفکری نیز در واقع مظلوم ستیزیست. چراکه در تمامی دنیا رئیس جمهوری نمی توان یافت که بتواند غالب بر همه مشکلات داخلی و خارجی یک کشور در دوره ریاست جمهوریش باشد بلکه بخشی یا توانسته اند در موضوعی خاص حرکت نمایند و یا آنکه پایه گذار حرکتهای رشد و شکوفایی اقتصادی ، سیاسی و فرهنگی یک دولت باشند. در داخل ایران خاتمی و آیتالله رفسنجانی از معدود افرادی هستند که زیربنا و پایه گذار رشد کشور چه در زمانی که ایران در شرایط شکل گیری در زیر فشار جنگ تحمیلی بود و یا در زمانی که با صرفه جویی در هزینه های اضافی در شاخه اقتصادی صندق دولت انباشته شد تا زیر بنای احداث پروژه هایی گردد که در زمان احمدی نژاد به بار نشست. و گروه آخر که مسلما با ایجاد دو گروه قبلی از عده کمتری بر خوردار هستند و عمده آنها را قشر محروم جامعه شکل میدهند که پیرو جملات عوام فریبانه آرمانگرایی و شکوفایی نظام وایران شدهاند که دغدغه اکثر قریب به اتفاق آنها درتامین هزینه های ماهیانهشان است که گاه کفاف پس انداز و هزینه های اضافی چون بیمارستان و ازدواج فرزندانشان را هم نمیکند و همین امر باعث شده است تا کشور دچار چالشی عظیم که در خفا شکل گرفته است ، همچون ایجاد شغل های کاذب روی آورند. ایجاد کشوری آرمانی نقطه روشنی در تاریکی تمامی کسانیست که با هر شرایط سنی در این جامعه زندگی میکنند ولی تاریخ همیشه میآموزد به آیندگان که از زمان خلق آدمی چنین جامعهای هرگز شکل نگرفته و اگر هم شکل گرفته باشد با وجود انسانهای حریص و طماع، کوتاه و ومقطعی بوده است و متاسفانه ملتی که تاریخش را از یاد ببرد، همچون کاروانی است که دارداییاش را به تاراج برده اند و محکوم به زندگی در خط های جامعهشناسانی هستند که عمده آن را زیر خط فقر شکل میدهند. شاید بتوان گفت که اقتصادی پویا و تولید کننده که با پشتوانه محکم بنا شده است تنها راه حل از بین بردن بی عدالتی و فقر و تورم و غیره در نظامی که عمدتا بر پایه اقتصاد مصرف کننده و وارد کننده شکل گرفته است، خواهد بود. اقتصاد پویا بر گرقته از توان ملی با توجه به نیروهای انسانی تحصیل کرده و متخصص و پشتوانه مالی محکم و قابل ریسک پذیری بالاتری خواهد بود تا نظامی که بر پایه وارد کننده و مصرف کنندهای که اقتصاد آن تک قطبی بوده و بر پایه سرمایه های خدا دادی که نزدیک به یک قرن از آغاز آن گذشته و اینک با توجه به روند رو به رشد و جهانی شدن در ملل مختلف جزء سیستمهای فرسوده اقتصادی از آن یاد میکنند و کارایی خود را در عصر حاضر از دست داده اند. در این راستا با شکل گیری لایه های محکم اقتصادی مبتنی بر تولید کننده به طبع در داخل کشور قوانین نا کار آمد و سلیقهای رفتار کردن برخی از مسئولان جای خود را به قوانین درست و کارآمد داده و به تبه آن در سیاستهای خارجی نیز در نظام بین المللی چشم انداز روشنتری را در پیش روی ما خواهد گذاشت. موضوع مطلب : شعر پیوند روزانه لوگو آمار وبلاگ
امکانات جانبی |
|