دیونه تو صفحات وبلاگ نویسندگان
تو ای بال و پر من شعله فروزان اشک زلالم خزان سرد زمستان و شکوه بهارم دست ز سویت همچنان بی قرارم تو ای فروغ چشمانم روشنایی بخش کوره راههایم نغمه فرح بخش روانم ز هجران تو من ناتوانم تو ای باران شبهای مهتابم خروش صدای رعد در نمازم ز هنگامه شب مشک جانم فاصله بیافتاده اندر جانم تو ای مهوش زیبارویان بردهای هر دم ز ما کمی جان شدهام اندر حصار زندان حبس گشتهام ز قلب بیجان تو ای ثنای هر دم من نگاه آخرم ز نامهات در جانم اسیرم اندر کمندت چو آهویی بی خود بگفتی ز خط خوش خود: بازی روزگار مرا دست خوش خود کرد فهم روزگار مرا بیهوده از خود بی خود بکرد من تورا دوست میدارم ، تو دیگری را دیگری من را و ما همه هستیم چون تو یک تنها... یا حق شعر فروغ باران تقدیم به آنکس که عاشقانه میستایمش و شعله عشقش در قلبم همچو ستارهایست که پایدار سو سو میکند " تقدیم به باران" با تشکر از حضور شما سروران همیشه عاشق موضوع مطلب : شعر
ز خار چشم یار ز دل آشوبی بگشت ز منزل کوی یار زما خروشانی بگشت بر سر دولت یاران چه خوش بود وقت نبودن ما ز دل نا کسان خوش بود ای که هر دم سر یاران زدی داد اکنون ز ناز گل ما تو می کنی هک و فریاد! ای که همه عالم ز مست و مستانگی تو اکنون ز عشق ما می خوروشی تو مگر دیوانه مرده باشد تو اینگونه باشی ز عشق دیوانه ز باران تو ویرانگری باشی مگر نشنیدهای ز کولبار ما چه است خاطرات آن دیوانه و آرمان و مستری بر چه نوشته است؟ برو دست بر دار از این کارها ای جوجه می زنم له بشی زیر ماشین همچو مغز جوجه چون حمالی انسانیت نیست روا چون تو پاچه خواری ز دستمال آرمان نیست جفا برو تا که من دیوانه نشدهام زدستت دوری گزین ز عشق ما و تا نشده نا رازی ز دستت یا حق ********* شعر پاچه خوار به خاطر Amir 666 که قصد هک کردن آی دی باران را داشت سروده شد. ********** با تشکر از حضور شما در این کلبه درویشی موضوع مطلب : شعر پیوند روزانه لوگو آمار وبلاگ
امکانات جانبی |
|