دیونه تو صفحات وبلاگ نویسندگان
تولدم مبارک خب امروز تولدم هست و بلاخره ما هم 30 ساله شدیم 30 سال از عمرم رفت بدون اینکه از زندگی کردن در کشورم لذت ببرم و بر اساس اعتقادات دینی باید شکر کنم تشکر می کتن از همه دوستانم در سایتهای مختلفی که داخلش عضو هستم و برام ایمیل زدند . از مدیریت محترم سایت دوره ، سایت دوستان ، جشنواره ستایش ، سازمان جوانان ، مجله همگامان ، همکاران بسیار عزیز و دوست داشتنی ام در روزنامه اندیشه نو ، دوستان قدیمی ، دوستان جدید اما هیچ کدوم به اندازه اولین کسی که یادش بود و تبریک به من گفت برام لذت بخش تر نبود. همین جا از ایشون تشکر می کنم. سی سال ز عمر بیهوده ما نیز گذشت خاری و خفت ز ما نیز گذشت گویی که هر سال ز ما نیشتری می زند گذر عمر کین همه عریان سالهای دل گذشت گرچه شوری ز سینه نمانده جز فراغ ای خدا کن آشکار ز ما آن رویا ز این فراغ بر سر این کوی کجابه یار خوش بنشست دل افسرده ما چون گلی باز بگشت درد هجرت ز ما ره بنموده باز دست گیر دست درمانده ام را تو باز درد مند یتیمان تو ای یاربم دست بی نوایم گیر بر سرم یاحق موضوع مطلب : تعجب کردی!؟... میدانم در کسوت مردان آبرومند، اندیشیدن به تو رسم، و گفتن از تو ننگ است! اما میخواهم برایت بنویسم شنیده ام، تن می فروشی، برای لقمه نان! چه گناه کبیره ای…! میدانم که میدانی همه ترا پلید می دانند، من هم مانند همه ام راستی روسپی! از خودت پرسیدی چرا اگر در سرزمین من و تو، زنی زنانگی اش را بفروشد که نان در بیارد رگ غیرت اربابان بیرون می زند !!اما اگر همان زن کلیه اش را بفروشد تا نانی بخرد و یا شوهر زندانی اش آزاد شود این «ایثار» است ! مگر هردواز یک تن نیست؟ مگر هر دو جسم فروشی نیست؟ تن در برابر نان ننگ است بفروش ! تنت را حراج کن… من در دیارم کسانی را دیدم که دین خدا را چوب میزنند به قیمت دنیایشان شرفت را شکر که اگر میفروشی از تن می فروشی نه از دین شنیده ام روزه میگیری، غسل میکنی، نماز میخوانی، چهارشنبه ها نذر حرم امامزاده صالح داری، رمضان بعد از افطار کار می کنی، محرم تعطیلی. من از آن میترسم که روزی با ظاهری عالمانه، جمعه بازار دین خدا را براه کنم، زهد را بساط کنم، غسل هم نکنم، چهارشنبه هم به حرم امامزاده صالح نروم، پیش از افطار و پس از افطار مشغول باشم، محرم هم تعطیل نکنم! فاحشه!!!… دعایم کن منبع: نرد موضوع مطلب : پیوند روزانه لوگو آمار وبلاگ
امکانات جانبی |
|