سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دیونه تو
گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من
درباره وبلاگ


عاشق طبیعت مخصوصا تماشای دریا و غروب دریا ، طرفدار ارامش و بیزار از دعوا ، عاشق بستنی
صفحات وبلاگ
نویسندگان

مرغکی بودم بی پای و بست

ز هوا فتاده و بی نفس

پر می کشیدم بر هر کوی و برزن

ز پشت بام و رود و بیرون ز تن

روزی فتاده در دام شدم

پای در بست معشوقی شدم

دل داده و صد دل عاشقش

افتاده ز خرابات عاشقش

ز شبی خود را اسرش دیدم

اشک ز آزادی بریختم و بند بریدم

همه جا تاریک و خورشید خفته

ماه بیدار و من شور آزادی ز فریادی خفته

بال گشودم بر آسمان بی‏کران

نقش خاطره زدم بر آن ایام

در چیستی عشق نا گه زین ایام

به در بسته بخوردم و پودر گشتم

محو تماشای رندان پیر خرابات گشتم

خود ز قفس تنهایی بدیدم

اینجا بود که آه زندان تنهایی را چشیدم

گرچه با محبوب بودن گهی دلرباست

ولی ای دیوانه با او گفتن بی حواست

با او خواندن ترانه شوری دارد

که ز تنهایی و با دیگران هیچ ندارد

برو آدم شو ای دیوانه که دیوانگیت نا رواست

زین عشق و رسوایی عالم ز خاجت را چه خواست

نظری بکرد حافظ بر این دل ما

چشم نرگس و شاحه نباتش قسم کن نظر ز ما

یا حق

*************

شعر قفس تقدیم به باران عزیزم

*************

با تشکر از حضور شما عزیزان که جوهر فکر من هستید




موضوع مطلب : شعر

پنج شنبه 85 اسفند 10 :: 6:44 عصر

ای زمان آهسته گام بردار

دردی ز سینه کوچکم دارم

عشقی ز قلب نا پیدایم دارم

تنهاییم و زتنهاییم گام کوتاه برم

با آنکه جوانی نیمه راهی ز پیش دارم

ای زمان آهسته گام بردار

اکنون زبانم خشکیده

اشکهایم ز پیراهن چشم  پوسیده

با که گویم از نهان دلها

که در خاک طبلها تپیده

ای زمان آهسته گام بردار

کودکی تنهایم

نیمه جان در گرد جهانم

بالی برای پرواز ندارم

با آنکه خود بالی بر دیگرانم

ای زمان آهسته گام بردار

گونه هایم از ظلم دنیا زبر است

دستهایم ز بار زندگی خشک است

زبانی هر چند به درازای قد خویش دارم

ولی افسوس ز درگاه حق هیچ است

ای زمان آهسته گام بردار

چگونه بار زندگی بی پناهی‌ام را ز دوش کشم

چگونه رسم نوازش ز سر یتیمان کشم

خشم سوخته دل بر هر کس نتوان گشود

چگونه رسم عاشقانه ز پیش کشم

ای زمان آهسته گام بردار

اکنون تنهایم و بی یار و یاور

نه مادر و نه پدر جدا ز یاور

سر ناسازگاری می‌زند این جهان با ما

قد بر افراشته ز ما بی‌کسان و یاور

ای زمان آهسته گام بردار

اشکی ز دل نمانده تا روانه‌ات کنم

مهری ز دل ندارم تا طبل عاشقانه سر کنم

چگونه فاش کنم راز پنهان دلم‌ را

جز امید  بر حق لب ز سخنی باز نکمنم

ای زمان آهسته گام بردار ...

یا حق

****************

شعر قدم به قدم تا خدا به درخواست نوید عزیز سروده شد

******************

با تشکر از حضور شما عزیزان




موضوع مطلب :

چهارشنبه 85 دی 27 :: 12:27 صبح
<   <<   16   17   18   19   20   >>   >   
به سایت ما خوش آمدید
نام و نام خانوادگی      
آدرس ایمیل      
کلیه حقوق این وبلاگ برای دیونه تو محفوظ است