دیونه تو صفحات وبلاگ نویسندگان
باز باران می بارد بر شانه هایم BAZ BARAN MIBARAD BAR SHANEHAYAM باز می کند زخم کوچک بر گونه هایم BAZ MIKONAD ZAKHM KOCHAK BAR GONE HAYAM وز بارش باران می رود غم نه چندان دور VAZ BARESHE BARAN MIRAVAD GHAM NA CHANDAN DOOR ولی پنهان شود وز دیده یوزهایم VALI PENHAN SHAVAD VAZ DIDE UOZERHAYAM شاید تا فردا هم اوازی نباشد SHAYAD TA FARDA HAM AVAZI NABASHAD بر دیده یوزرهای دوستان صبح گاهی ام BAR DIDEH USER HAYE DOOSTANE SOBH GAHIAM این نیز بگذردو باز ز پرده پنهانشان برون ایند IN NIZ BOGZARADO BAZ ZE PARDEH PENHANASHAN BOROON AYAND ولی کن چهار روز هم زمانیست برای زندگانی ام VALI KAN 4 ROZ HAM ZAMANIST BARAYE ZENDEGANIAM با انکه نخواستم ببینم غمش را BA ANKE NAKHASTAM BEBINAM GHAMASH RA ولی بشکست دلم زمان ترک رووم روزی ام VALI BESHKAST DELAM ZAMANE TARKE ROOM ROOZI AM برفت انکه تکه کلامش سالار بود BERAFT ANKE TEKE KALAMASH SALAR BOOD مرامش درویش صفت و همچو برادری ام MARAMASH DARVISH SEFATO HAMCHO BARADARIAM شاید به پایان امده دوران من نیز و SHAYAD BE PAYAN AMADEH DORANE MAN NIZ O خود گم کرده راهم و ندانم چه کرده ام KHOD GOM KARDEH AM O NADANAM CHE KARDEH AM ولی هر چه شد و شود مرا همان شکرست و بس VALI HAR CHE SHOD VA SHAVAD MARA HAMAN SHOKRASTO BAS با آنکه می دانم علت رفتنش من بوده ام BA ANKE MIDANAM ELATE RAFTANASH MAN BODEH AM یا حق ******************************* این شعر برای رفتن HOORDAD@ سروده شد با اینکه دوست داشتم بماند اما ...و تنها یک امای ناگفتنی *************************** IN SHER BARAYE RAFTANE HOORDAD@ SOROODEH SHOD BA INKE DOOSTESH DASHTAM AMA ... VA TANHA YEK AMAYE NA GOFTANI **************************** با تشکر از : بهزاد موضوع مطلب : دستانم را به تو سپردم آنگاه که رفته بودی سکوت عشق را شکستم آنگاه که تو مرده بودی شب هجران من پایان سوختن شمع تو سوختن بال پروانه و اشک سرد شمع یودی ظلمت دیدگانم گویی شبی بیش ولی افسوس تاریکی قلب من بودی بی تو اما هرگز با گونه های کسی بازی نخواهم کرد آنگاه که تو نبودی سکوت شبستان کنار برفهای اشکت مرا به یاد آورد آنگاه که در بهار انجا بودی صدای چلچه درب خانه مان یاد آن روز بود کنار پرنده مرده نشسته بودی یاد آن روز از روزهای خدا بخیر که تو در کنارم چون شمعی سوزان بنشسته بودی یا حق ************************** این شعر به درخواست SHIMA 2000 با عنوان یه روز از زوزهای خدا در سوگ برادرشان که بیماری سرطان خون داشتند و امروز سالگردشان می باشد سروده شد . از در گاه حق برای عزیز از دست رفته طلب بخشش را داریم ******************** با تشکر از : SHIMA 2000 abji roza amir niniiiiii koli_Roya دلارام سایه موضوع مطلب : پیوند روزانه لوگو آمار وبلاگ
امکانات جانبی |
|