سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دیونه تو
گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من
درباره وبلاگ


عاشق طبیعت مخصوصا تماشای دریا و غروب دریا ، طرفدار ارامش و بیزار از دعوا ، عاشق بستنی
صفحات وبلاگ
نویسندگان

باز باران می بارد بر شانه هایم

BAZ BARAN MIBARAD BAR SHANEHAYAM

باز می کند زخم کوچک بر  گونه هایم

BAZ MIKONAD ZAKHM KOCHAK BAR GONE HAYAM

وز بارش باران می رود غم نه چندان دور

VAZ BARESHE BARAN MIRAVAD GHAM NA CHANDAN DOOR

ولی پنهان شود وز دیده یوزهایم

VALI PENHAN SHAVAD VAZ DIDE UOZERHAYAM

شاید تا فردا هم اوازی نباشد

SHAYAD TA FARDA HAM AVAZI NABASHAD

بر دیده یوزرهای  دوستان صبح گاهی ام

BAR DIDEH USER HAYE DOOSTANE SOBH GAHIAM

این نیز بگذردو باز ز پرده پنهانشان برون ایند

IN NIZ BOGZARADO BAZ ZE PARDEH PENHANASHAN BOROON AYAND

ولی کن چهار روز هم زمانیست برای زندگانی ام

VALI KAN 4 ROZ HAM ZAMANIST BARAYE ZENDEGANIAM

با انکه نخواستم ببینم غمش را

BA ANKE NAKHASTAM BEBINAM GHAMASH RA

ولی بشکست دلم زمان ترک رووم روزی ام

VALI BESHKAST DELAM ZAMANE TARKE ROOM ROOZI AM

برفت انکه تکه کلامش سالار بود

BERAFT ANKE TEKE KALAMASH SALAR BOOD

مرامش درویش صفت و همچو برادری ام

MARAMASH DARVISH SEFATO HAMCHO BARADARIAM

شاید به پایان امده دوران من نیز و

SHAYAD BE PAYAN AMADEH DORANE MAN NIZ O 

خود  گم کرده راهم و ندانم چه کرده ام

KHOD GOM KARDEH AM O NADANAM CHE KARDEH AM

ولی هر چه شد و شود مرا همان شکرست و بس

VALI HAR CHE SHOD VA SHAVAD MARA HAMAN SHOKRASTO BAS

با آنکه می دانم علت رفتنش من بوده ام

BA ANKE MIDANAM ELATE RAFTANASH MAN BODEH AM

یا حق

*******************************

این شعر برای رفتن HOORDAD@

سروده شد با اینکه دوست داشتم بماند

اما ...و تنها یک امای ناگفتنی

***************************

IN SHER  BARAYE RAFTANE

HOORDAD@

SOROODEH SHOD BA INKE DOOSTESH

DASHTAM AMA ... VA TANHA

YEK AMAYE NA GOFTANI

****************************

با تشکر از :

بهزاد




موضوع مطلب :

جمعه 84 تیر 31 :: 6:26 صبح

دستانم را به تو سپردم آنگاه که رفته بودی

سکوت عشق را شکستم آنگاه که تو مرده بودی

شب هجران من پایان سوختن شمع تو

سوختن بال پروانه و اشک سرد شمع یودی

ظلمت دیدگانم گویی شبی بیش

ولی افسوس تاریکی قلب من بودی

بی تو اما هرگز با گونه های کسی

بازی نخواهم کرد آنگاه که تو نبودی

سکوت شبستان کنار برفهای اشکت

مرا به یاد آورد آنگاه که در بهار انجا بودی

صدای چلچه درب خانه مان

یاد آن روز بود کنار پرنده مرده نشسته بودی

یاد آن روز از روزهای خدا بخیر

که تو در کنارم چون شمعی سوزان بنشسته بودی

یا حق

**************************

این  شعر به درخواست SHIMA 2000 با عنوان

یه روز از زوزهای خدا

در سوگ برادرشان که بیماری سرطان خون

داشتند و امروز سالگردشان می باشد

 سروده شد .

از در گاه حق برای عزیز از دست رفته

 طلب بخشش را داریم

********************

با تشکر از :

SHIMA 2000

abji roza

amir

niniiiiii

koli_Roya

دلارام

سایه




موضوع مطلب :

سه شنبه 84 تیر 7 :: 6:6 عصر
<   1   2   3   4   5   >>   >   
به سایت ما خوش آمدید
نام و نام خانوادگی      
آدرس ایمیل      
کلیه حقوق این وبلاگ برای دیونه تو محفوظ است