<!-- /* Style Definitions */ p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal {mso-style-parent:""; margin:0cm; margin-bottom:.0001pt; text-align:right; direction:rtl; unicode-bidi:embed; font-size:12.0pt; font-family:"Times New Roman"; mso-fareast-font-family:"Times New Roman";} @page Section1 {size:595.3pt 841.9pt; margin:72.0pt 90.0pt 72.0pt 90.0pt;} div.Section1 {page:Section1;} -->

ای همه شوق دیدارم بار سفر بستی

ز چشم ما اشک و خود نگاه بستی؟!

ثانیه ها در پس هم چه زود می گذرند

افسوس که ایام این چنین تند نمی گذرند

به یاد دارم آن شوق روزگار پیشین را

نغمه های شیرین دیدار و وداع آن روزها را

امان از این چرخ فلک گردان ای مرغکم

بین ما جدایی آورده سوغات مرغکم

بر تو قولی دهم ای نسیم خوش دلم

دمی غافل نگردد چشم و زبان و دلم

نمی دانم بهر این فلک چون یاد کنم

وز جدایی بد گویم یا از وصالمان یاد کنم

گرچه دوریت دردلم آتشی جانسوز به پا ساخته

اما شوق وصال آن 8/8/88 آبی ز آتش ساخته

یا حق

شعر فلک تقدیم به همسرم در شبی که محل کارش با من تغییر کرد

زمان: 14 روز مانده به عقد