دیونه تو صفحات وبلاگ نویسندگان
صدایت را می شنوم با زمزمه های باد به گوشم می رسد و ترانه عشق را بار دیگر در قلب شکسته ام نجوا می کند گویی که سکوت شب اینک با صدای تو می شکند چون شکستن جامی بر سنگفرش خیابان لندن گویی که مثالم از جنس این خاک نیست و نفس های بی دریغ من را باد با خود به گوش تو می رساند در گوشه و کنار این جگر سوخته نوید روییدن گل سرخی را می دهد که گویی در بیابان پینه بسته سر از نا کجا آبادی در آورده است و نوید عشق و محبت را بر این دل فرسوده می دهد شبانگاه که روی زیبایت را دیدم ز خود سئوالی کردم که تو هم مرا به سپیدی یک عشق پاک دوست خواهی داشت و افسوس که جوابی از آن بر نخواست و من ماندم و زمزمه های سرد آن باد بر سنگفرش های خیابان شهرم یا حق شعر قفس به درخواست دوست عزیزم علیرضا آشوری سروده شد موضوع مطلب : قفس پیوند روزانه لوگو آمار وبلاگ
امکانات جانبی |
|