دیونه تو صفحات وبلاگ نویسندگان
من بودم و تنهایی و یک سکوت فریاد های ژر هیاهو یاد آن شب آخر و پرخاطره من بودم و تنهایی و یک سکوت اشکهایی که میبارید از چشمان بر درختی سرد و بی روح اما خشکیده من بودم و تنهایی و یک سکوت سالها در کنار هم منزلی داشتیم خوب و بد کنار هم کاشانهای داشتیم من بودم و تنهایی و یک سکوت قلمها شکست و جامه ها درید سخن به تنگ آمد و نفسمان برید من بودم و تنهایی و یک سکوت این بار هم بازی سیاست برای ریاستی تکراری من بودم و تنهایی و یک سکوت ساعتها چه کند میگذرند از نگاه مرد بیکار من بودم و تنهایی و یک سکوت ز حقوقی که ارشاد نداده در حسابهای ته مانده من بودم و تنهایی و یک سکوت نان خشکی به سق زده با صورت آراسته به سیلی من بودم و تنهایی و یک سکوت... یا حق
موضوع مطلب : پیوند روزانه لوگو آمار وبلاگ
امکانات جانبی |
|