دیونه تو صفحات وبلاگ نویسندگان
شبی ز یادت نجوای شبانه کردم ز دل با تو در خود آشیانه کردم گویی که جایمان تنگ بود بر دل خانهام اما ز شوق بودنت در کنارم سوز ترانه کردم با طنین خوش ستارگان و نسیم شب بهاری گویی رقص نور و تبلور رسم شیدایی کردم اینک من چه زیبا ایستادهام بر این بلندا چون شیر با یالی که با تو ترانهها کردم وصف نگاهت نتوان به قلم آوردن گویی که تو افسانهای که من ز کمالت کردم کاش این کلام به پایان نمیرسید امشب باز که من با رسم شیدایی تا به صد سال کردم یا حق ***************** شعر شیدا تقدیم به شیدای عزیز که این شعر را برای محمد خواسته بودند ***************** با تشکر از حضور پر مهر شما دوستان همیشه جاوید من موضوع مطلب : پیوند روزانه لوگو آمار وبلاگ
امکانات جانبی |
|