دیونه تو ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() صفحات وبلاگ نویسندگان
بزن باران بر گونه هایم که زندگانی سرد است و من تنهایم ز گهواره خاکستر بنشسته عروسکی با پستانکش بنشسته ، خاک غم عنکبوتی بر چادر مادر کرده لانه این اتاق چه سرد است و من چه پر غم بزن باران بر گونه هایم سیاهی بنشسته بر سر خانه من اشک ها جاریاند اندر این منزل که تنهایم و تنهایی هم کلام من بزن باران بر گونه هایم کولباری خسته بر پشت دارم سنگینیش چون کوه بر من تازیانه میزند مصداق یک تن آهن ز دوش من بزن باران بر گونه هایم صدای خاموشی می رسد بر گوشم چو فریادیست خاموش در تاریکی شب مست پیری با زنگوله رود بیهوش بزن باران بر گونه هایم در این ظلمت غم بر چاک پینه هایم بر این دستان خشکیده ز مهر بر این بیابان ، گم گشته ام من بزن باران بر گونه هایم بر این غم و اندوه و دلهایم ز این دل بی تاب و ماهی فتاده بر خاکم بزن باران بر گونه هایم ... یا حق ******************** شعر خاک غم به مناسبت سالگرد فوت مادرم سروده شد موضوع مطلب : شعر پیوند روزانه لوگو ![]() آمار وبلاگ
امکانات جانبی |
|