دیونه تو صفحات وبلاگ نویسندگان
نیازهای انسانی٬ انگیزه زیستی و جستجوی معنا:هرم نیازها
یکی از سئوالات ازلی فلسفی و روانشناسی٬ ماهیت انگیزه بشر برای ادامه حیات است. یکی از جوابهای ممکن به این سئوال این است که هدف انسان از تداوم زیستی پاسخ گفتن به نیازهای فردی است. یکی از مدلهای مورد علاقه من در این مورد مدل هرم نیازهای بشری پیشنهادی آبراهام مازلوف است. از دیدگاه مازلوف نیازهای بشری را می توان در هرمی از نیازها قرار داد که در پایینترین سطح آن نیازهای اولیه چون نیازهای غریضی برای رفع گرسنگی٬ تولید مثلُ تنفس٬ استراحت و دیگر نیازها و در بالاترین سطح آن وراروی (فراتر رفتن از ظرفیت پایه بشری) قرار دارند. با وجود اینکه هر مدلی تنها یک تصویر تجریدی از واقعیت است و به خودی خود حقانیتی ذاتی ندارد٬ این مدل برای درک بهتر انگیزه های بشری و دسته بندی نیازهای بشری برای من مفید بوده است. دوست دارم در چند نوشته آینده به بررسی عمیقتر این مدل و شهود بیرونی آن در جامعه بشری بپردازم.
نیازهای انسانی٬ انگیزه زیستی و جستجوی معنا : نیازهای غریزی در ادامه نوشته قبلی و قبل از پرداختن به پایه ای ترین نیاز بشری یعنی نیازهای غریزی باید گفت که بیشتر عملکردهای ما احتمالا به ترکیبی از انگیزه های متفاوت بر می گردد و معمولا بیش از یک نیاز را مورد پوشش قرار می دهد. بعنوان مثال خواسته مالکیت یک خانه به نیاز غریزی انسان برای استراحت٬ نیاز امنیت جانی و روحی٬ نیاز به تعلق داشتن (به یک مکان)٬ نیاز به احترام به نفس و احترام بیرونی (با به دست آوردن موقعیت اجتماعی بهتر) پاسخ می دهد. تصور من این است که بیشتر سردرگمی ما از در هم تنیده شدن این انگیزه های متفاوت می آید. در این مورد بیشتر بحث خواهم کرد. یکی از نکات جالب فرهنگی ما که شاید ریشه مذهبی/عرفانی داشته باشد و شاید هم ریشه سنتی این است که واژه غریزه حس منفی را از خود به جا می گذارد. اما اگر دور از قضاوتهای فرهنگی و از دیدگاه علمی به نیازهای غریزی مان دقت کنیم٬ آنها را پایه ای ترین نیازهای خود می بینیم. به همین سبب هم هرم مازلوف در این سطح از نیازها عریضترین سطح مقطع خود را دارد. این بدین معنی است که هر چه بیشتر به سمت بالای هرم حرکت می کنیم از انگیزه ما برای پاسخ دادن به نیازهای والاتر کمتر می شود٬ مگر اینکه نیازهای پایه ای تر را پاسخ گفته باشیم. انگیزه تلاشهای سالم بشری پاسخ گفتن به نیازهای بشری بصورت معتدل و متناسب در همه سطوح هرم است. در اینجا بین نیازهای غریزی به نیاز به تغذیه٬ نیاز به استراحت٬ نیاز به سلامت٬ نیاز به تولید مثل و نیاز به مکان زندگی می پردازم. نیاز به تنفس و پاسخ گفتن به این نیاز به خودی خود امری بدیهی است که البته ممکن است در بزرگ شهری چون تهران با وضعیت کنونی آلودگی هوا خیلی هم بدیهی نباشد. همانطور که از فهرست نیازهای غریزی متوجه می شویم٬ حتی بین این نیازها نیز شدتهای متفاوتی وجود دارد. نیاز به تغذیه بهداشت و مسکن در درجه نخست و نیاز به استراحت و تولید مثل در درجات بعدی قرار دارند نیاز به تغذیه٬پوشاک٬ بهداشت و مسکن نیاز به غذا پایه ای ترین نیاز ما انسانهاست. با وجود اینکه در کشوری چون ایران کمتر از ۱٪ جمعیت در گرسنگی مطلق (زیر ۱۰۰۰ کالری تغذبه در روز) به سر می برند٬سوء تغذیه جدی (عدم دسترسی به ۲۰۰۰ کالری غذای متنوع با مواد مغذی مورد نیاز بدن) طبق تخمین های آماری سازمان ملل بین ۲۰-۱۵٪ جمعیت کشور را در بر می گیرد. شاید جالب باشد بدانید که در کشورهای آفریقایی زیر خط صحرا (حیطه کاری من در برنامه توسعه سازمان ملل متحد) بطور متوسط بیش از ۴۰٪ جمعیت در گرسنگ مطلق و بیش از ۸۵٪ جمعیت در سوء تغذیه جدی به سر می برند. تا زمانی که این نیاز پایه برآورده نشده٬ نیازهای دیگر انسان در درجه های بعد قرار می گیرند ولی لزوما از بین نمی روند و اهمیت خود را از دست نمی دهند. اگر به خانه خانواده ای با مشکل اقتصادی اساسی رفته باشید (فرض می کنم که با دسترسی به اینترنت برای نان شبتان نمانده اید) احتمالا مشاهده کرده اید که بهترین غذا و میوه خود را جلوی میهمان می گذارند حتی اگر خود و کودکانشان از آن بی بهره بمانند. این پاسخ گفتن به نیاز کرامت انسانی و مورد احترام بودن است که هر بشری چه گرسنه و چه سیر به آن نیاز دارد. مقدار زیادی از توجه کسانی که به عدالت اجتماعی برای طبقات محروم جامعه اعتقاد دارند به برآورده کردن این نیازهای پایه بشری جلب می شود که امری است معقول و طبیعی. نان برای همه شعاری است که در اعصار از آرمانهای دسته کثیری از نیروهای مترقی بشر بوده است. در منشور حقوق بشر سازمان ملل هم آمده است: ماده 25 بند1) هرکس حق دارد از سطح معیشتی کافی برای سلامتی و رفاه خود و خانوادهاش از قبیل خوراک، پوشاک، مسکن و مراقبتهای پزشکی و خدمات اجتماعی ضروری بهره مند گردد و حق دارد به هنگام بیکاری، بیماری، از کارافتادهگی، بیوهگی و سالخوردهگی یا فقدان وسیلهٔ امرار معاش و گذران زندهگی که خارج از اختیار وی است تامین گردد. نیاز به غذاهای گران قیمت٬ خانه در خیابان فرشته٬ پوشاک گرانقیمت با مارکهای معروف و عمل جراحی زیبایی در این دسته بندی جایی ندارد و بیشتر در دسته بندی نیاز به احترام (معمولا احترام دیگران به موقعیت اجتماعی فرد) یا نیاز به دوست داشته شدن (به خاطر جراحی زیبایی) جای می گیرد. نیاز به استراحت (داشتن زمان و مکان مناسب برای خواب یا رفع خستگی) نیز از نیازهای غریزی بشر است. قسمتی از قوانین کار بین المللی که ساعات قانونی کار را محدود می سازد به این نیاز پایه بشری اشاره دارد.
یکی از ساده ترین نیازهای بشر که هم اکنون از پیچیده ترین مسائل بشری است نیازهای جنسی انسان است. این نیازها تا زمانی که با اعمال زور (فیزیکی یا روحی) یا آسیب رساندن به دیگران ارضاء نشود و تا زمانی که توجه افراطی به آنها انسان را از پاسخ گفتن به مجموعه نیازهای دیگر باز ندارد با نیازهایی چون تغذیه و بهداشت تفاوت آنچنانی ندارد. تنها تفاوت اصلی در این زمینه برخورد جوامع با این نیاز است که آن را به موضوعی بسیار غامض تبدیل کرده است. اضافه بر این باید در نظر داشت که غیر از مواردی که صرفا عمل آمیزش برای لذت فیزیکی خالص انجام می شود٬ در بسیاری از موارد با نیاز به دوست داشتن و دوست داشته شدن و وابستگی های احساسی نسبت به انسان دیگری همراه است یا می تواند همراه باشد که ماهیت آمیزش را از یک عمل فیزیکی صرف به بالاترین بیان نزدیکی دو انسان تبدیل می کند. اگر به میزان زمانی که برای ارضاء نیازهای غریزی در زندگی روزمره بنگریم درصد عظیمی از آن را اشغال می کند. جالب است که به نظر می رسد گاهی ما تلاش می کنیم نیازهایی چون احترام و کرامت انسانی و نیازبه دوست داشته شدن را در چارچوب پاسخ به نیازهای غریزی ارضاء کنیم. نیازهای انسانی٬ انگیزه زیستی و جستجوی معنا : امنیت روحی و جانی
تنها داشتن غذا برای خوردن٬ هوا برای تنفس٬ لباس برای پوشیدن و مکانی برای زندگی نیازهای پایه بشر را برآورده نمی کند. امنیت جانی و روحی از دیگر نیازهای پایه بشری را تشکیل می دهند. بین امنیت جانی و امنیت روحی ٬ جوامع معمولا امنیت جانی را مهمتر می دانند در صورتی که امنیت روحی شاید به همان اندازه مهم ولی کمتر ملموس است. امنیت جانی: تصور کنید که هم اکنون در عراق یا افغانستان زندگی می کردید و یا در کشوری چون جمهوری دموکراتیک کنگو که در آن هر روز به بیش از ۱۵۰۰ زن تجاوز صورت می گیرد و در طی ۶ سال گذشته بیش از ۱ میلیون نفر کشته شده اند. در چنین شرایطی امنیت جانی یکی از مهمترین نیازهای بشر می گردد و در کنار غذا و پوشاک پایه های بقای بشری را تشکیل می دهد. هم اکنون در جهان بیش از ۸۰۰ میلیون نفر در شرایطی زندگی می کنند که امنیت جانی آنها را مورد خطر قرار می دهد. امنیت بدنی یا فیزیکی: در درجه بعدتر امنیت فیزیکی است که در هنگام خطر تجاوز یا ضرب و شتم (در نتیجه نا امنی اجتماعی یا ناهنجاری خانوادگی) مورد تهدید قرار می گیرد. حتی اگر این خطرها به مرگ ناشی نشوند تآثیرات ناهنجار طولانی مدتی بر بدن و روان بشری می گذارند که امکان توجه بشر به رشد و برآورده کردن نیازهای والاتر را از انسان سلب می کنند. در دنیا بیش از ۹۰۰ میلیون زن بطور دائم مورد ضرب و شتم همسر یا والدینشان هستند و گاه برای تخلیه فشارهای روانی ایجاد شده به ضرب و شتم فرزندان یا کودکان خانواده های خود می پردازند. برآورده نشدن نیاز امنیت بدنی در یک جامعه به مریض شدن بیش از پیش آن می انجامد. امنیت روحی:امنیت روحی مفهوم پیچیده ای است و از حفظ حرمت انسانها تا آزادای بیان و دوری از سرکوب اندیشه ای چه در سطح خانواده و چه در سطح جامعه را در بر می گیرد. زمانی که این امنیت برای دوران طولانی نادیده گرفته می شود به ایجاد فشارها و پیچیدگی های روانی بسیار در سطح فرد و جامعه می کند و خود را در ابعاد مختلف زندگی بروز می دهد. فراهم شدن این نیاز بطور معقولی در دوران کودکی به رشد و شکوفایی احساسی ما می انجامد و زمانی که از آن بهره مند نیستیم تا مدتهای طولانی با روشهای مختلف به جبران این کمبود بر می آییم. یا حق *************** با تشکر از حضور شما عزیزان موضوع مطلب : شعر پیوند روزانه لوگو آمار وبلاگ
امکانات جانبی |
|