دیونه تو صفحات وبلاگ نویسندگان
باد خزان می برد برگ زرد را ز کوچه ز شکرانه صبا می دهد نوید در کوچه گر سرخی لبانت با بوسه ام نمی شگفت گویی شوق دیدنت بر دلم نمی شگفت گر برق چشمانت با اشک شوق نمی بارید گویی لب تشنه ما سراب ز معشوق نمی خوابید همه شور است نغمه وصال یار همه عشق ، آن عطش است وصف یار باد صبا را مجده چه خوش آمد در خراسان دیدن یار چه خوش بود در زیر پای مجنون ز خراسان چون ز دیدار یار شتافتیم بر اسب سفید بودم ز دیده بدیدم و خود مجنونش بودم چه خوش بود آن لحظه های وصالمان چه شوری ز دل پژمرده ما زنده کرد این وصالمان با عشقم با تو شور درد دوریت ز دیده خار بود گاهی تو شوی دور کاش هر دم و هر نفس ز یادت بودم کاش آن هر لحظه ز پیشگاهت بودم افسوس که برفت آن لحظه های وصال ولی زخاطر نبرم آغوش و بوسه ام را ز دیدن تو ای یار یا حق *************** این شعر تقدیم به .... حدس بزنید و جایزه بگیرید *************** با تشکر از حضور شما عزیزان در این وبلاگ حقیر من موضوع مطلب : پیوند روزانه لوگو آمار وبلاگ
امکانات جانبی |
|