دیونه تو صفحات وبلاگ نویسندگان
در این گم گشتگی هایم بهاری نیست ز پاهایم توان ایستادن نیست ز شوق دیدن یار جستیم ز پای خاکش فتاده ما نشستیم به کدامین روز نظر کرده ایم ما ای خدا که مادر را در دل خاک بستیم ز بالینش بنشستم آنوقت که بودش نوایی بداده ز من جامی ز سرایی ز آغوشش در کشیدم وقت سحر روز مادر نبودش توان بیانی بر دهان خشک بود و خون جاری نه کلامی ، نه صدایی و نه جانی خدایا چگونه بی تابیم را در کشم رسم تنهایی را ز من در کشم گر صبح امیدی داشتم مادرم بود گر بوسه ای ز عشق داشتم مادرم بود اکنون سرگشته ام و تنها در این منزل نه صدایی و نه جای پایی الهی ، الهی سینه ای ده آتش افروز در این سینه دلی وان ز شور دوری مادر ، تا ابد سوز یا حق ****************** با تشکر از حضور بی ریا و پر مهر شما عزیزان موضوع مطلب : پیوند روزانه لوگو آمار وبلاگ
امکانات جانبی |
|