دیونه تو صفحات وبلاگ نویسندگان
چون اشک ببارد وز چشمه جوشان چشم بغلتد بر گونه های مجنون وار ز چشم گر چه آفت عشق ما ازرائیل بود آنکس که قامتم بود مادر بود شوری ز دل چون خروش دارم نوایی ز نی چوپان ز شبستان یار دارم گرچه اشک بغلتید وز دیدگانم افسوس که رنگ خون نبود روزگارم شب سیاه است همچو جامه من تا کی به در آید ان خورشید تابان من یا حق ************** شعر خروش به در خواست ناهید و مرتضای عزیزم در خصوص این ایامم که خواسته بودند سروده شد ************** با تشکر از حصور سبز و پر مهر شما عزیزان که با ارسال پیام و یا ایمیل و یا مسیج همدردی خودتان را اعلام کردید موضوع مطلب : پیوند روزانه لوگو آمار وبلاگ
امکانات جانبی |
|