دیونه تو صفحات وبلاگ نویسندگان
چون شبی وصف تمنای جان کردیم در پس یاران وجود دیدار کردیم چه خوش بود وقت سحرگاهیان که در دل معشوق ما وصف جان کردیم چو باد بر سر کوی مجنونان بنشینیم وصف اندرونی بر دل عشاق کردیم چو شمع بسوزد و بوی کافور دل بی تاب ما راز تماشایی کردیم بگردد پروانه وز نور شمع که بال بسوزد وقت سحر که با دل بکردیم چون رخی بنماید بر دل ما این یار ما نیز در پس دل دیداری بکردیم وصف هیچ نباشد بر این دل بی تابمان آنجا که مارا به فلک بردند که ما کرده ایم چون خدا گواه آن باشد که ما نبودیم ما خدایی داریم که وصف خدایمان کرده ایم یا حق ************** شعر تار غم سروده ای دیگر به در خواست ملیکای عزیز سروده شد. امید وارم مورد پسند این دوست قرار گرفته باشد ************** با تشکر از دوستانی که با حضورشان روشنگر محفل ما هستند
موضوع مطلب : پیوند روزانه لوگو آمار وبلاگ
امکانات جانبی |
|