دیونه تو صفحات وبلاگ نویسندگان
به صد جا بال گشودم ، از طراوت بهار خواندم به دیار باقی برفتم ، وز مردم زمانم خواندم گویی کسی را صدایی نبود گویی گوشی برای دادرسی نبود به رندان خرابات حقه ام بگرفت بر بالین دشت شتابان گذر کردم ولی افسوس .. و صد افسوس که آنجا هم جز صدای گلها صدایی نبود به دریا رفتم به اعماق اقیانوسها و لی آنجا هم جز صدای ماهی قرمز چیزی نبود به کوه ها رفتم به قله که جز برف جایی برای سرودن نبود تا خسته شدم و به اینجا جایی که منزل گاه من بود پناه آوردم جایی که با تو گفته بودم : و عشق در دلمان چشم به دنیا گشود و اینجا نه صد جای دیگر تنها در این ورق نا متناهی جایی که ورق آن هم مجازیست رسیدم تا به تو بگویم : یا حق ********************* کاش دل همه آدمها کمی آفتابی بود کاش ساده اما کمی بی ریا بود کاش غروب ما خورشیداش طلایی بود کاش سکوت شهر ما هم توی رویا ها بود ******************** با تشکر از حضور دوستانی که تنها حضورشان را به عنوان یک عدد می بینم نه نامشان را که حضورشان برایم همچون الماسهای گران قیمت است برای من ساده دل موضوع مطلب : پیوند روزانه لوگو آمار وبلاگ
امکانات جانبی |
|