دیونه تو ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() صفحات وبلاگ نویسندگان
دست ها به هم گره خورده باد ها در هم پیچیده مشتها به هم جوشیده باز می آید خاطرات تلخ ز یاد باز می آید آشوفتگی ها در یاد یادش بخیر روزگارهن قدیم یادش بخیر دوستان قدیم گر سلامی ندهی همه خوش حالند گر سلامی دهی همه زیر آبند دست ها به هم گره خورده باد ها در هم پیچیده مشتها به هم جوشیده کاش با اینان هم بد می کردم چنین سوزی زیادش امروز نمی کردم کاش می توانستم کس دیگری باشم کاش می توانستم بی بند بار باشم کاش خنده ها را نمی دیدم کاش بد گمانی ها را نمی دیدم کاش راه بی راه نمی رفتم کاش دل به دلی می می جستم دست ها به هم گره خورده باد ها در هم پیچیده مشتها به هم جوشیده افسوس که رفتم ، کردم، بردم و دیدم افسوس که اکنون چنین دیدم حال باید خودم را ز خودم ترک کنم یا که در انتظار زمان جا کنم همشه اسان است از نو شروع کردن همیشه سخت است ماندن و ساختن ولی امروز ز انتظارم نه برای زمان در انتظارم دست ها به هم گره خورده باد ها در هم پیچیده مشتها به هم جوشیده ز یاد آرم وز کتابی خوانم که مرد باید چنین باشد که در کشاکش روزگار ، سنگ زیرین آسیاب باشد بهر ساختن می مانم چون مردم پس می مانم یا حق ************************* شعر کاش خنده ها را نمی دیدم به درخواست خواهر عزیزم شیزین در خصوص علت کم حرفی در روم سروده شد ************************* با تشکر از قلمهای سبز شما که جوهر ادامه راه من هستند موضوع مطلب : پیوند روزانه لوگو ![]() آمار وبلاگ
امکانات جانبی |
|