دیونه تو صفحات وبلاگ نویسندگان
پیاده رفتم ایستگاه اتوبوس دیدم تاکسی وایساد . در این بین یه دل از ماشین پیاده شد . من هم 100 دل عاشق شدم . موندم بهش بگم ......... روم نشد . هنوز با خودم در گیر بودم که دیدم قلبم صدا می کنه در گوشم پپچ کرد و گفت : آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم . دیدم خدایی راست میگه . واسه همین دیدم همون بهتر که شب یه نماز شب بخونم حال کنم بهتره تا اینکه دنبال این دل برم . یا حق
موضوع مطلب : پیوند روزانه لوگو آمار وبلاگ
امکانات جانبی |
|