خیالم با تو درد همسرایی می کرد

وجود بی تابم ز تو عشق اهورایی می کرد

در تب و تاب وجودت من بودم یک حباب

آنکس که با تو ز دوریم نقش خاطره می کرد

با آنکه هیچ ندانم زشوق بی فروقش

قلم عشق ز دستانش بی پروایی می کرد

یا علی گفتیم و عشق آغاز شد در روز خجسته میلاد رضا(ع)

بوسه عشق زدیم و پایداری ز رسمش می کرد

با آنکه پلیدان رند صفت کم نباشند زین جا

با من که هیچ ندارم بماند و همسرایی می کرد

چه خواهم  زین بیشتر که مرا دوست بدارد نه از بهر مال و تیپ

چه اینجا چه آنجا در کنارم یاد او بر دلم جوانه کرد

الهی شکر و حمد گویم بر سر این کاغذ باز

آنکه بر من لطفی بود و شور عشقش هویدا بکرد

گر ببندد دری گشاید در دیگری اینجا بود

رز برفت و او بیامد بر دلم نقش قلم بکرد

یا حق

**********************

این شعر تقدیم به M*A*N*D*A*N*A  عزیزم

**********************

توضیحی کوتاه برای مطلب قبلی :

خوشحالم از بین کلیه نظرات داده شده چه ضد چه

بی طرف و چه موافق ...  تنها یک نظر بود که

توانست خقیقت رابطه بین من و رزا رو پیدا کند :

شاید هم عشق یه برادر به خواهرش باشه و

دلسوزی یه برادر برای یه خواهر

از خانم ماهک عزیز بخاطر این نظرشون متشکرم .

من رزا رو دوست داشتم شاید هم خیلی زیاد اما

هرگز به چشم یک GF به رزا نگاه نکردم و

خوشحالم که خودش هم این موضوع را می داند و

حرف و حدیث های دیگران هم برای من مهم

نیست ....

اما از اینکه نطر شما عزیزان را بدون رو در وایسی

اینجا خوندم خیلی خوشحالم و امید وارم که

خواهرم سفید بخت شود .

در ضمن شایان ذکر می دونم حرف آخر را بگویم :

من ممکن با خیلی از پسرا دوست باشم و با هم

بیرون که می رویم شوخی های پسرانه ای کنیم

اما حاضر نیستم که در این مورد خواهرم با دوستم

آشنا بشود مطمئناٌ هم شما خودتون قبول نمی

کنین که چنین کاری را انجام دهید چون به عیوب

دوستتان واقفید .

من از روی علاقه به خواهرم دوست نداشتم که با

بهزاد آشنا و صمیمی شوند ... گغتنی ها رو گفتم و

خودش قبول کرد و تصمیم نهایی رو گرفت . به هر

حال امید وارم که خوشبخت شوند .

**************************

با تشکر از کلیه دوستانی که با نظراتشان  گرما

 بخش کلبه درویشی من هستند